حدود یک دهه است که داستانهایی با فرمولها و بعضاً تیمهای ثابت در ژانر وحشت مورد توجه استودیوهای فیلمسازی قرار گرفته، در کنار سری فیلمهای «اره»، «کانجورینگ»، «آنابل» و «موذی» سری «توطئه آمیز» جزو سری فیلمهای موفقی است که با شروعی نخنما اما موفق مورد توجه قرار گرفت، یک روح شرور که خانوادهای را عاصی کرده و یک کارشناس علوم ماوراء که خانه مورد نظر را نجات میدهد. شخصیت جالب الیس رینز و دستیاران بامزهاش به عنوان رابطانی با عالم ارواح، در نسخههای اول چنان خوب درآمد که در فیلم چهارم یعنی «توطئه آمیز، آخرین کلید» ماجرا حول محور زندگی دکتر الیس و فلش بک به کودکی او شکل بگیرد. «آخرین کلید» با روزهای کودکی الیس شروع میشود و تلاشی که دختر جوان با کنترل استعداد عجیبش در ارتباط با عالم ارواح دارد. اما الیس طعمه و در حقیقت دروازه ورود یک موجود شیطانی به این دنیا میشود و فیلم به سال 2010 پرش میخورد، چند روزی قبل از شروع اولین فیلم. اگر فیلمهای قبلی را ندیدهاید نگران نباشید «آخرین کلید» داستان کاملاً مستقلی را روایت میکند که درکش نیازی به تماشای قسمتهای قبلی ندارد. در این فیلم هم آلیس دوباره به کمک اهالی خانهای میرود که شیطان در آن حضور دارد، با این تفاوت که بعد از سالها به خانهای برمیگردد که روزهای تلخ کودکیاش آنجا سپری شده. فیلم جز لحظات ترسناکی که مثل همیشه بیشتر مبتنی بر صدا و ورود ناگهانی موجود شرور داستان است، لحظات مفرحی مبتنی بر رفتار دستیاران آلیس دارد که بامزهتر از قبل شدهاند. در خلال ترسیدن و خندیدن، یک غافلگیری رازآلود در یک سوم ابتدایی فیلم وجود دارد که بیشتر از جنس فیلمهایی مثل «اره» است اما نه به آن چندش آوری. در نهایت داستان فیلم جز چند موقعیت و شخصیتهایی که خارج از مسیر داستان باحال هستند، هیچ پیچ و خم جالبی ندارد و ملاتش زود ته میکشد. آدام رابیتل کارگردان فیلم نویسنده «پارانرمال اکتیتوی» بوده و مثل چند سال اخیر مرد پشت پرده این نوع فیلمهای جیمز وان است. هرچند شاید با داستان جدیدی مواجه نباشید اما فیلم میتواند در حد خودش سرگرمکننده باشد؛ به خصوص اگر دلتان برای سینمای وحشت تنگ شده باشد.

اَی خِدا، باز هم پایتخت!؟

دیالوگ ها از زبان سازها

دونده هزارتو در خط پایان

همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!

هوای بارانی و مزه پرانی!

چیه این پنهون کاری؟

تقصیر آنها نیست که ما میمیریم!

طرح ساماندهی لوازم تحریر

حقوق متقابل جامعه و بوهای ما!

خاطرهنویسی نوین با «دایرا»

جارچی 532

هنوز امیدی هست

شوش مولوی راهآهن یا در سوگ تهرانی شدن

پسر پدرِ شجاع

مموری را از دست اینستاگرام و تلگرام نجات دهیم

پلاستیکت تو حلقم!

مینی 532

ورود به جهان سفید لبنیات

پسر کو ندارد...
