
توی مهمانی میگفت: «این پسرم اینقدر مینشیند جلوی تلویزیون و بازی میکند که چشمهایش کاسه خون میشود، هر چه داد و بیداد میکنم هم فایده ندارد.» طرف پرسید: پسرتان کلاس چندم است؟ با ناراحتی گفت: تازه لیسانس گرفته!
تحولی عظیمی که این چند ساله در کنسولهای بازی به وجود آمده کار را به جایی رسانده که دیگر به راحتی نمیتوان به یک جوان که مشغول بازی کامپیوتری است بگوییم: «مگه بچه شدی؟» خبرهایی که این روزها از دنیا بازیها به گوش میرسد نشان میدهد که کنسولهای جدید تنها برای بچهها طراحی نمیشوند و به مراتب در بین بزرگسالان طرفداران بیشتری دارند! در ادامه نگاهی داریم به کنسولهای خاطرهانگیز سالهای گذشته که اسم بردن از آنها برای خیلی از ما یادآور خاطراتی شیرین است و بعد هم به بررسی نسلهای جدید کنسولهای بازی در دنیا بپردازیم، تا کمی بیشتر با این دنیای شگفتانگیز آشنا شویم.
آتاری
سال ساخت: 1977
بازی خاطره انگیز: هواپیما و دیگر هیچ!
هر چند پای بازیهای کامپیوتری با این کنسول به خانه خیلی از ما باز شده است و شاید فکر کنیم که آتاری اولین نسل کنسولهای بازی ست ولی اگر قول بدهید خیلی دلتان نشکند، باید بگویم که اینطور نیست! اولین کنسول بازی در سال 1972 ساخته شده است که شامل یک بازی تنیس روی میز خطی و چند بازی ساده دیگر بوده است. البته آتاری که همه ما آن را با بازی معروف هواپیما به یاد میآوریم، یکی از اولین نسلهای کنسولهایبازی بر پایه گرافیک است. در اصل نام این کنسول VCS بود ولی همه ما آن را با نام شرکت سازندهاش یعنی آتاری میشناسیم.
اعتیاد به بازی خواب رو از من گرفت
سید مصطفی موسوی
زمانی که بچه بودم موبایل و رایانه و بازیهای امروزی نبود، pes و fifa هم نبود! اوج تفریحام بازی هواپیما و ماشین آتاری با تلویزیون سیاه سفید 14 اینچ بود! آتاری یک دسته اهرمی داشت، که به دستههای خلبانی معروف بود. بازی هواپیما که باید هواپیما را از بین موانع عبور میدادی و کشتیهای دشمن را میزدی، بدجور دل من را برده بود. اعتیادم به این بازی به جایی رسیده بود که خواب و خوراک نداشتم، بعضی شبها از خواب میپریدم و نیم ساعت بازی میکردم و دوباره میخوابیدم و حتی به شوق این بازی یک روز خودم را به مریضی زدم و مدرسه نرفتم و یک شبانه روز کامل بازی کردم! بالاخره یک روز اینقدر این دسته بیچاره را محکم به چپ و راست کشیدم که از جا کنده شد و زهوارش در رفت! فکر کنم اگر زبان داشت بهم میگفت: «تو هر چه بیشتر زور بزنی این هواپیما از این سریعتر نمیره.» خدا بیامرزدش.
میکرو
سال ساخت: 1985
بازی خاطره انگیز: نقطه خور که هنوز هم برای خیلی از ما جذاب است و همچنین بازی تکرار نشدنی سوپر ماریو یا قارچخور که باید آن را ناجی صنعت بازیها دانست.
وقتی کامپیوترهایی وارد دنیای تکنولوژی شدند که علاوه بر بازی قابلیت استفاده از برنامههای دیگر را هم به مخاطب میدادند، دنیای کنسولها به سمت نابودی رفت تا اینکه NES یا همان میکرو خودمان به کمک چند بازی جدید و جذاب، خون تازهای به رگهای این صنعت تزریق کرد. شرکت سگا ژاپن در این دوران Master System را روانه بازار کرد ولی میکرو به کمک بازی سوپر ماریو در دنیا بازیها یکه تازی میکرد.
در انتظار مرحله آخر ماریو!
مریم ملی
ته بازی تانک و شکار مرغابیها را در آورده بودم اما ماریو انگار یک جورهایی پیچیدهتر بود، دوست داشتم بدانم مرحلههای پایانی ماریو چه شکلی است؟ یک روز پدرم را مجبور کردم دو نفری بشینیم و بازی کنیم تا مراحل انتهاییاش را ببینم. کلی ذوق و شوق داشتم، یک سرزمین خیالی جدید را تصور میکردم که با محیط همیشگی که ماریو در آن قارچ جمع میکرد فرق داشت. بازی را شروع کردیم، عزممان جزم بود، کلی هیجان و داد و بیداد راه انداخته بودیم، پدرم هم دست کمی از من نداشت. مادرم مدام برایمان خوراکیهای مثلا تقویتی میآورد و تشویقمان میکرد. داشتیم شاخ غول را میشکستیم. دست آخر من که ماریو سبز پوش بودم با کلی استرس به مرحله پایانی رسیدم، منتظر بودم یک عالمه چیزهای جدید و عجیب و غریب ببنیم، یعنی چه میشود؟... صفحه بتلویزیون برای لحظهایی سیاه میشود، وای خدای من... صفحه تلویزیون برمیگردد... ولی... ولی... همان شکل و شمایل محیط مراحل قبل تکرار شد و فقط رنگش تغییر کرده بود و کاکتوسهایش!
سگا
سال ساخت: 1994
بازی خاطره انگیز: سونیک که یک بازی تقریبا دخترانه بود و همچنین بازی Mortal Kombat که اولین قسمت بازیاش را در این کنسول ارائه داد.
حالا بعد از گذشت چند نسل از بازیهای کامپیوتری این صنعت آنقدر با استقبال مردم روبهرو شد که شرکتهای مطرح دنیا وارد این عرصه شدند. کار به جایی رسیده بود که کارشناسان، بازیسازی را رقیب تازه هالیوود میدانستند. در آن زمان شرکت سگا ژاپن که در نسل قبل از میکرو شکست خورده بود با عرضه کنسولی به نام Sega Mega Drive که یک سر و گردن از رقبای خود بالاتر بود به دنیا بازیها بازگشت.
سگا را در فریزر میگذاشتم!
مجید حسینزاده
من هم مانند خیلی از نوجوانهای آن زمان برای بازی کردن مشکل داشتم، چون برای خانوادهام، موفقیت در تحصیل از اهمیت زیادی برخوردار بود. این مقدمه را گفتم تا بدانید چرا هر وقت پدر و مادرم از خانه بیرون میرفتند، من و خواهرم فرصت را در حد بوندسلیگا مغتنم میشمردیم و به سراغ سگا میرفتیم و بازی میکردیم. اما همیشه یک مشکل بزرگ وجود داشت؛ پدر و مادرم به محض اینکه به خانه برمیگشتند، دستشان را روی سگا میگذاشتند و میگفتند: «اینکه داغه، باز به جای درس، بازی میکردین؟ پس تا آخر شب تلویزیون و بازی کنسل!» من و خواهرم چند وقتی فکرمان درگیر یافتن راهحل این مسئله بود تا این ایده در ذهنمان جرقه زد که چند دقیقه قبل از برگشتن آنها به خانه، دستگاه را بگذاریم در فریزر! هر چند اوایل میترسیدم که سگای بخت برگشته بپوکد ولی خب، خدا را شکر هیچ کاری نشد و نیاز بازی ما را در آن زمان رفع کرد!
پلی استیشن I
سال ساخت: 1999
بازی خاطره انگیز: مگر کسی هست که با بازی فوتبال 99 پلی استیشن خاطره نداشته باشد؟ بازی کراش هم یک بازی پرطرفدار این کنسول بازی بود.
دو شرکت سگا و Nintendo در حال رقابت با یکدیگر بودند که ناگهان ورود شرکت سونی به دنیا بازیها تمام معادلات را بر هم زد. تولید پلی استیشن و استفاده از قابلیت خواندن بازی از روی سی.دی که توسط دو شرکت دیگر در حد ایده باقی مانده بود، کار را به جایی رساند که فروش این کنسول ده برابر رقبای خود شد. شرکت آتاری در این سالها به کلی از دنیا بازیها کنار رفت و خیلی زود به خاطرات پیوست.
وسیلهای که تحقق رویا بود!
مازیارحکاک
پلی استیشن در زمان خودش اوج آرزوهای ما بود. دستگاه آنقدر گران بود که برای بازی باید به کلوپهای بازی در سطح شهر میرفتیم. در کلوپها فردی به اسم «آقا کلوپی» حضور داشت که مسئولیت معرفی بازیهای جدید، برطرف کردن گیر دستگاهها و البته بحث مهم زمان و هزینه بازی را بر عهده داشت. در میان بازیهای پلیاستیشن هیچ بازی به فیفا99 نرسید، بازی که سرعت عجیب و غریبی داشت و با تیم منتخب جهان میشد هر نتیجهای را رقم زد. به غیر از این بازی «درایور» و البته «تیکن» هم طرفدارانی داشت. بخش جالب پلیاستیشن برای ما کرایه این وسیله از کلوپها بود، جایی که به اندازه گرفتن یک وام امروزی باید برای کرایه بردن دستگاه مایه میگذاشتی و در نهایت هم ساعت کرایه دستگاه، 9 شب تا 9 صبح بود! معمولا کسانی که پلی استیشن از کلوپ اجاره میکردند برای حلال شدن پولشان عین 12 ساعت را از دستگاه استفاده میکردند ولو اینکه چشمشان از کاسه در میآمد! پلیاستشین اگر چه در میان کنسولهای بازی امروزی جایی ندارد و گرافیکش حتی برای کودکان هم جوک است، اما برای ما عالمی داشت که شبها به یادش میخوابیدیم و تازه در خواب مراحل جدید را کشف میکردیم و ادامه میدادیم!

اَی خِدا، باز هم پایتخت!؟

دونده هزارتو در خط پایان

دیالوگ ها از زبان سازها

همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!

هوای بارانی و مزه پرانی!

چیه این پنهون کاری؟

طرح ساماندهی لوازم تحریر

حقوق متقابل جامعه و بوهای ما!

تقصیر آنها نیست که ما میمیریم!

خاطرهنویسی نوین با «دایرا»

هنوز امیدی هست

شوش مولوی راهآهن یا در سوگ تهرانی شدن

جشنواره گلهای «ساشا ایلیچی» در روسیه

جارچی 532

پلاستیکت تو حلقم!

مینی 532

پسر پدرِ شجاع

ورود به جهان سفید لبنیات

پسر کو ندارد...
