اگر تا اوایل دهه 80 تنها نام یکی دو کمدین ایرانی بر سر زبانها بود و سیدی برنامههای آنها دست به دست بین مردم پخش میشد، حالا کافی است که استندآپ کمدی را در اینترنت جستوجو کنید تا با نامهای مختلف آدمهایی روبهرو شوید که کلیپهای مراسمهای مختلفشان را برای تماشا مردم قرار دادند. «حسن ریوندی» یکی از نام آشناترین و باسابقهترین کمدینهای این روزهای کشور است که بارها در برنامههای صدا و سیما حضور یافته است. در ادامه با «ریوندی» که نزدیک 20 سال سابقه اجرای این مدل برنامههای کمدی را دارد؛ گفتگوی کوتاهی داشتیم.
آقای ریوندی الان من به شما بگویم استندآپ کمدی من درسته؟
به هر حال کاری که ما انجام میدیم، در دنیا رایج بوده ولی مدل کار متفاوت است. مثلا در اروپا یا آمریکا فردی به روی سن میآید و به صورت متوالی و پشت سر هم شروع به روایت داستان رسیدن از خونه تا محل اجرا و اتفاقاتی که در چند وقت اخیر برایش افتاده است میکند. اتفاقاتی که در جامعه به صورت هنجار نیست را بدون توقف میگوید، یعنی بین آن موسیقی استفاده نمیشود یا مثلا تقلید صدا ندارد. البته آنها از یک عروسک استفاده میکنند که داخل دستشون میکنند و با او بده بستان دیالوگ برقرار میکنند. شبیه سنجد اگر خاطرتان باشد.
بین کمدینهای ایرانی موضوع تقلید صدا خیلی رایج است، این موضوع یک مقدار از استاندارد کار استندآپ کمدی خارج نیست؟
به هرحال نگاه کنید من همکاری دارم که فقط جک تعریف میکند. مثلا از هر 50 تا جک چندتاش به مسائل اجتماعی مربوط میشود. یا از یکی از همکارانم تمرکز برنامه را روی تقلید صدا میگذارد. مثلا من اگر دو خط از شعر یک خواننده را میخوانم، همکارم تمام شعر را میخواند یا مثلا صداسازی هم میکند. من بیشتر به جای تعریف کردن جک، یک اتفاق را روایت میکنم. مثلا میگم یک روز داخل صف بانک ایستاده بودم که فلان اتفاق برایم افتاد. به هر حال هر کسی سبک خودش را دارد.
پس در کل سبک این مدل اجرا در داخل و خارج کشور کاملا متفاوت است؟
بله درسته. نگاه کنید مثلا یک کمدین در خارج میگوید من با خانمم رفتم رستوران و چون پایه صندلی خانمم شکسته بود و او هم اضافه وزن داشت و نتوانسته بود با رژیم خودش را لاغر کند، از روی صندلی زمین خورد. خب این اتفاق برای مردم ما خندهآور نیست. از یک سمت دیگر مردم اروپایی و آمریکایی شوخیهای ما را نمیپذیرند. میگویند شوخیهای ما اغراق شده است و از واقعیت ذهن آدمها دور است.
یعنی خندادن مردم ایران مشکلتر است؟
مردم ایران در کل سخت میخندند. با آمدن شبکههای اجتماعی الان مردم همه شوخیها را خواندهاند. هر قدر هم دوز شوخی را بالا ببری باز هم مشکل میشود، مردم را به خنده آورد. مردم اشباع شدهاند یعنی آنقدر خودشان از مسائل مختلف لطیفه درست میکنند که نمیشود به این راحتیها حرف جدید زد.
موضوع استندآپ کمدی در ایران چه میزان جدی شده است؟
راستش در ایران ما استندآپ کمدی به معنای اصلی خودش نداریم. یک عدهای بیشتر جوکگو هستند که مثل «سید کریم» در گذشته جک میگویند و یک عده هم مشغول تقلید صدا و آواهای خاصی مثل هلیکوپتر هستند. مثلا صدای خوانندهها یا مجریها و شخصیتهای کارتونی.
آقای ریوندی الان شغل شما شومنی محسوب میشود؟
راستش من دبیر آموزش و پرورش هستم ولی خب در این حرفه بله به ما شومن یا کمدین میگویند. البته در برنامه شخصی من این موضوع قرار دارد که انشاا... در آینده نزدیک با مطالعه کمدی دنیا، تمرین کردن و کلاس رفتن بتوانم یک استندآپ کمدی شرقی با توجه به فرهنگ خودمان ایجاد کنم ولی وامدار کمدی غربی باشم.
در مورد درآمد شما هم سوال بپرسم؟
سوال بپرسید ولی خب من جواب نمیدم (میخندد)
الان جوانهایی که فکر میکنند، در این موضوع استعداد دارند، چکاری باید انجام دهند؟
بنظرم اول بین دوستان و فامیل برنامه خودشان را اجرا کنند و نظر آنها را بپرسند. اگر مورد پسند آنها بود، فیلمی از خودشان تهیه کنند و در شبکههای مجازی قرار دهند. وجود این شبکهها کار را برای دیده شدن سادهتر کرده است.
چرا حسن ریوندی برای اجرا استندآپ کمدی در برنامه خندوانه حضور پیدا نمیکند؟
راستش رامبد از دوستان خوب بنده هست و برنامهاش با این که اوایل خوب نبود ولی جذاب شد و مخاطبان را با خودش همراه کرد. شاید در آینده برای حضور در برنامه خندوانه به این برنامه دعوت بشم.

اَی خِدا، باز هم پایتخت!؟

دیالوگ ها از زبان سازها

دونده هزارتو در خط پایان

همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!

هوای بارانی و مزه پرانی!

چیه این پنهون کاری؟

طرح ساماندهی لوازم تحریر

حقوق متقابل جامعه و بوهای ما!

تقصیر آنها نیست که ما میمیریم!

خاطرهنویسی نوین با «دایرا»

هنوز امیدی هست

شوش مولوی راهآهن یا در سوگ تهرانی شدن

جشنواره گلهای «ساشا ایلیچی» در روسیه

جارچی 532

پلاستیکت تو حلقم!

مینی 532

پسر پدرِ شجاع

ورود به جهان سفید لبنیات

پسر کو ندارد...
