حضور تیم ملی والیبال ایران در فینال لیگ جهانی افتخار بزرگی است که هر ایرانی در هر جای دنیا به آن افتخار میکند. حمایت از تیم ملی در کشور غریب و دیدن ایرانیها آن هم به بهانه حمایت از تیمی مقتدر و در خور شان نام ایران افتخار بزرگی است. افتخاری که ایرانیها را از جای جای ایتالیا به هر مشقتی به سالن برگزاری رقابتها میرساند. این شما و این گزارش جیم از سالن نلسون ماندلای فلورانس...
وجه اشتراکی به نام «ایران»


وسط امتحانهای آخر ترم، مسابقات لیگ جهانی آن هم در 200 کیلومتری محل تحصیلات نوبر است. از قبل برنامهریزیها را کردهام که وسط امتحانها برای پوشش خبری مسابقات به فلورانس بروم. قطارم که به فلورانس میرسد، موقع عوض کردن قطار دختری را میبینم که یک خط پارچه نازک سبز، سفید و قرمز روی کلاه حصیریاش نقش بسته و همان دستبند را به دستش بسته است. البته پرچم ایتالیا هم همین شکلی است ولی حسی به من میگفت این خانم ایرانی است. سمتش رفتم و از او پرسیدم شما ایرانی هستید؟ بعد از صحبت متوجه شدم دانشجوی شهر میلان است و منتظر دوستش است تا با هم به سمت سالن نلسون ماندلای فلورانس بروند. دیدن یک هوادار والیبال ایرانی تو ایستگاه قطار نوید یک روز خوب را میدهد!
حمایت از والیبال با لباس تکواندو!
وارد سالن که میشوم هنوز در حال آمادهسازی سالن هستند. کارت خبرنگاریام را تحویل میگیرم و سعی میکنم سالن را شناسایی کنم. حدود ۲ ساعت به بازی مانده ولی صدای شیپور و «ایران ایران» از دم در سالن خبر از ورود ایرانیها میدهد. دیگر خبرنگارهای خارجی هم به این ورود زودهنگام و دسته جمعی و پرشور ایرانیها عادت کردهاند. نیم ساعت به بازی با روسیه، حدود 500 تماشاگر ایرانی سالن را در دست دارند! اکثریت دانشجو هستند و با پرچمهای سه رنگ و صورت رنگ شده شعار «ایران ایران» و «ایرانی با غیرت» را سر میدهند. دو تماشاگر ایرانی هم با ابتکاری جالب با لباس تکواندو(!) در حال تشویق تیم ایران هستند. یکی از اتفاقات مهم بازی با روسیه هم حضور داورزنی رئیس فدراسیون ایران در جایگاه ویژه سالن است. بازی که شروع میشود، تماشاگران ایرانی که در جای جای سالن پخش هستند، سعی میکنند در یک جا متمرکز شوند که این تصمیمشان با موفقیت همراه است. اندک تماشاگران روسیهای تنها بازی را نظاره میکنند و خبری از تشویق نیست. بازی را 3-2 میبازیم اما انگار تماشاگران ایرانی از بازی بچهها راضی هستند. ایرانیها که حتی تعدادی از آنها از شهرهای دیگر اروپا آمدند یک صدا شعار «بچهها مچکریم» سر میدهند. اما بچههای تیم ملی ناراحت به نظر میرسند. این بازی میتوانست اولین برد تاریخ ایران مقابل روسیه باشد که نشد.
نمایش تعصب و قدرت در بازی مرگ و زندگی!
بازی دوم به نوعی به بازی مرگ و زندگی تبدیل شده است. از این گروه سه تیمی، دو تیم به نیمه نهایی صعود میکنند و ایران در دومین حضورش در لیگ جهانی باید بازی را 3-0 یا 3-1 ببرد تا به عنوان تیم اول صعود کند یا 3-2 مقابل برزیل پیروز شود تا به عنوان تیم دوم در نیمه نهایی به مصاف ایتالیای میزبان برود. هر نتیجه دیگری ایران و تماشاگرهای متعصبش را به خانه میفرستد. به همین دلیل اضطراب زیادی در صورت بازیکنان و تماشاگران ایرانی دیده میشد. تماشاگران در صحبتهایشان میگفتند درست است که تا همین جا هم ایران عملکرد بسیار خوبی داشته اما حیف است که اینجا از لیگ جهانی خداحافظی کنیم. بیشتر تشویقکنندهها از فلورانس هستند و شهرهای نزدیک ایتالیا مثل بولونیا، میلان، رم، پروجا و تورینو که چند سالی است به بزرگترین کشور میزبان دانشجویان ایرانی تبدیل شده است. بازی شروع میشود و این دفعه، ایرانیها با تمرکز بیشتری کنار هم نشستند و دارند یک صدا و با جان و دل ایران را تشویق میکنند. حدود 50 برزیلی در سالن حضور دارند ولی در مقابل صدای کرکننده شیپورها و بوقها و «ایران ایران» های تماشاگران ما، فقط سکوت پیشه کردند! بازی را با قدرت شــــروع میکنیم و دو ست اول را میگیریم. فقط یک ست داریم تا برای اولین بار در جمع چهار تیم برتر مسابقات حاضر باشیم. تماشاگرها در 2-3 متری زمین ایستاده مشغول تماشای بازی هستند و به شدت تیم ایران را تشویق میکنند. ماموران امنیتی سالن هر چند وقت یکبار میخواستند ایرانیها را بنشانند ولی در مقابل استمرار ایرانیها به جایی نمیبرند. ست سوم را میبازیم و حالا استرس به اوج خودش رسیده بود. باختن در ست چهارم یعنی از دست رفتن صدرنشینی و استرس باختن در ست پنجم و خداحافظی با تورنمنت. بازی پا به پا جلو میرفت و ایرانیهای سالن هم پا به پای بازیکنها، استرس را تحمل میکردند ولی از تشویق دست نمیکشیدند. از امتیاز بیست به بعد ایران خودش را بالا کشید و دیگر سالن روی هواست. امتیاز ۲۸ را که میگیریم جمعیت ایرانیها که پشت داور اول نشستهاند به سمت زمین حرکت میکنند تا در خوشحالی بازیکنها سهیم باشند. ماموران امنیتی سالن سریع پشت تابلوهای تبلیغاتی را میگیرند تا مانع حضور ایرانیهـــا در زمین شوند اما همان طرفدار ایرانی پرشور با لباس تکواندو خودش را به سعید معروف میرساند و او را به آغوش میگیرد. قیافه معروف که از دیدن یک طرفدار در لباس تکواندو با کمربند مشکی تعجب کرده بود، دیدن داشت!
عکس سلفی با بلندقامتان افتخار آفرین
بعد بازی برزیل بازار گرفتن عکس یادگاری با بازیکنان و سلفی داغ است. حالا بحثی که میان بچههای طرفدار ایران بالا گرفته خرید بلیت بازیهای نیمه نهایی و فینال است. خیلی از تماشاگران میگویند که فکرش را نمیکردند ایران صعود کند و فقط بلیت مرحله گروهی را خریده بودند. شایعهای بین بچههاست که بلیتهای نیمه نهایی و فینال کامل فروش رفتهاند. ایرانیها سریع خودشان را به باجه خرید میرسانند تا بلیت نیمه نهایی و احتمــالا فینال را بخرند.
مصاحبههای بعد بازی بازیکنها نشان میداد، که خودشان هم باورشان نمیشده که در گروه روسیه و برزیل بتوانند به عنوان سرگروه صعود کنند. همه چی تا به حال عالی بوده فقط ترس از غرور کاذب و دستکم گرفتن آمریکاست. البته موضوع خستگی بازیکنها بعد از دو بازی سنگین برابر روسیه و برزیل هم جدی است.
مادر ژاپنی طرفدار دو آتیشه والیبال ایران!
روز شنبه با آمریکا بازی داریم و در صورت صعود با برنده برزیل-ایتالیا در فینال بازی خواهیم کرد.
شنبه خودم را زودتر به سالن مسابقات میرسانم. نکته قابل توجه حضور یک خانم ژاپنی حدودا 50 ساله است که پرچم کوچک ایران را دستش گرفته است. دقت که میکنم میبینم چندبار این خانم را قبلا در بازیهای ایران دیدهام. از او میپرسم اینجا چه کار میکند؟! با انگلیسی دست و پا شکسته توضیح میدهد که از ژاپن با هواپیما به ایتالیا آمده تا بازیهای ایران را از نزدیک نگاه کند. باورم نمیشود اما او پرچم کوچک ایران را نشان میدهد که سعید معروف پاسور محجوب و دوست داشتنی تیم ملی آن را امضا کرده و برایش نوشته برای مادر ژاپنیام یوکو!
یوکو میگوید که همه بازیهای ایران را از سالن تماشا میکند. او میگوید ایران را دوست دارم چون همه فکر میکردند تیم ضعیفی است ولی الان توانسته جزو بهترینها باشد. در حالی که هنوز ایرانیها نیامدند یوکو در سالن نشسته است!


وقتی تشویق به سبک ایرانیها جهانی شد
به روال معمول، صدای شیپور تماشاگرهای ایرانی زودتر از خودشان نوید یک حضور پرشور را میدهد. تمام رسانهها و فضای مجازی از دیشب و برد مقابل برزیل، از امکان یک شادی همگانی خبر میدهند و حماسهای که امشب ایران میتواند جلوی آمریکا خلق کند. تماشاگران ایرانی که وارد سالن میشوند، میپرسم کجا ساکن هستند و چطور بلیت گیرشان آمده است. اکثر بچهها به دلیل گرانی هتلهای فلورانس در این موقع سال، خانه دوستان دانشجوی ســـــــاکن شهر اتراق کردهاند و بلیتها را هم از باجه گیر آوردند چراکه بلیت اینترنتی خیلی زود تمام شده است. باز هم حضور پرشور ایرانیها و آن طرف چندین تماشاگر آمریکایی و یکسری از ایتالیاییها که طرفدار آمریکا هستند. بازی که شروع میشود دوربین سیار شبکه ایتالیا فقط بین ایرانیها میچرخد تا تصاویری از شور و علاقه ایرانیها پخش کند. دیروز و در بازی ایتالیا، تماشاگران ایتالیا با الهام از یک، دو، سه گفتن ایرانیها تیمشان را با همین روند تشویق میکردند. رئیس فدراسیون جهانی هم از حضور چنین تماشاگرانی به وجد آمده بود و البته او تنها فردی نبود که چنین نظری داشت.
۲ روزی که روز ما نبودند
بازی را خوب شروع نمیکنیم. بچهها یک مقدار کمتحرک به نظر میرسند و در عوض آمریکا هم عالی بازی میکند. سرویسهای پرشی خوبی میزنند و دریافتهای بینقصی دارند. تا به خودمان بجنبیم دو ست اول را باختیم. تماشاگرهای ایرانی دارند یک صدا میگویند «دو ست اشکال نداره، بازی ادامه داره». ولی انگار، امروز روز ما نیست. کواچ به شدت عصبانی است و سر همه بازیکنان داد میزند. کاری از دست معروف کاپیتان تیم ملی هم بر نمیآید. شوکهای کواچ هم کارساز نیست و بازی را ناباورانه 3-0 میبازیم و از حضور در فینال محروم میشویم. با این حال عکسالعمل تماشاگران ایرانی بعد از باخت هم عالی است. همچنان تیم را تشویق میکنند و با این کار قدر تلاش بچهها را میدانند. بعد بازی تماشاگرها از بازی ردهبندی حرف میزند و بیرون سالن منتظر حضور بازیکنها هستند تا امضا و عکس بگیرند اما انگار کواچ قصد ندارد جلسه رختکن را تمام کند. نیم ساعت از حضور بازیکنها در رختکن گذشته و خبری از بازیکنها نیست. در عوض بیرون سالن بازار نظرات کارشناسی داغ و هر کسی نظری میدهد. یکی از خستگی میگوید و فشرده بودن بازیها و دیگری از ارضا شدن تیم و کمتجربگی کواچ. ولی یک چیزی که بین همه تماشاگرها مشترک است، احساس رضایت و غرور از تیمی است که حالا دارد کم کم جای خودش را در میان بزرگان والیبال دنیا محکم میکند. هر چند در بازی ردهبندی ایران باز هم نتوانست ایتالیا را شکست دهد و به رتبه چهارم بسنده کرد اما این تیم برای تمام ایرانیها باعث افتخار است و در خور شان نام بزرگ «ایران».
--------------------------------------------------------
هوادار متفاوت ایرانی با لباس تکواندو که همین لباس باعث معروف شدنش شد و در بین هواداران ایرانی سالن نلسون ماندلا متمایز بود

تماشاگران ایرانی در فینال لیگ جهانی هم کودکان غزه را فراموش نکردند و با پلاکاردی خواستار پایان کشتار در غزه شدند

مادر ژاپنی که از ژاپن برای دیدن بازیهای تیم ملی کشورمان به فلورانس آمده بود و با پرچم امضا شده به دست معروف حسابی کلاس میگذاشت

تنها برد ایران در فینال لیگ جهانی و صعود به عنوان صدرنشین که برای ایرانیهای حاضر در سالن حس و حال ویژهای داشت

هوادار کوچک و ناز ایرانی که او هم برای حمایت از تیم ملی به ورزشگاه آمده بود

رنگ کردن صورت و داشتن پرچم در کنار شور و نشاط وصف نشدنی، ویژگیهای بارز تماشاگران ایرانی در فلورانس ایتالیا بود

نظرات کاربران

اون لباس تکواندو برادرمه. میگفت تا اخرش تشویق میکردم چون همه بدونن ایرانیان تا اخرش پشت همدیگه میمونن
پربازدیدتریـــن ها

یادداشت
اَی خِدا، باز هم پایتخت!؟
٩٧/٠١/٣٠

به بهانه اکران آخرین قسمت از مجموعه سه گانه «دونده هزارتو» پس از 3 سال
دونده هزارتو در خط پایان
٩٧/٠١/٣٠

درباره آهنگسازها و کارگردانانی که همکاری طولانی و خاطرهانگیزی داشتند
دیالوگ ها از زبان سازها
٩٧/٠١/٣٠

یادداشت
همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!
٩٧/٠١/٣٠

مینیمال
هوای بارانی و مزه پرانی!
٩٧/٠١/٣٠

ناصرخان اکتور سینما
چیه این پنهون کاری؟
٩٧/٠١/٣٠

جارچی
جارچی 532
٩٧/٠١/٣٠

شاخ هفته
هنوز امیدی هست
٩٧/٠١/٣٠

یادداشت
تقصیر آنها نیست که ما میمیریم!
٩٧/٠١/٣٠

ساختنیجات
طرح ساماندهی لوازم تحریر
٩٧/٠١/٣٠

توصیههایی درباره نکات مهم و ضروری بهداشت فردی در فصل گرم
حقوق متقابل جامعه و بوهای ما!
٩٧/٠١/٣٠

دات کام
خاطرهنویسی نوین با «دایرا»
٩٧/٠١/٣٠

یادداشت
شوش مولوی راهآهن یا در سوگ تهرانی شدن
٩٧/٠١/٣٠

درباره پسران بازیکنان بزرگ دنیای فوتبال که این روزها پایشان به مستطیل سبز رسیده است
پسر پدرِ شجاع
٩٧/٠١/٣٠

شگرد
مموری را از دست اینستاگرام و تلگرام نجات دهیم
٩٧/٠١/٣٠

پایان نامه
پلاستیکت تو حلقم!
٩٧/٠١/٣٠

مینی
مینی 532
٩٧/٠١/٣٠

جانونی
ورود به جهان سفید لبنیات
٩٧/٠١/٣٠

آنتن
وقتی کسب و کار شدنی نیست!
٩٧/٠١/٣٠

فوتبال ایران هم نمونههای بسیاری از پسر و پدرهای فوتبالیست داشته است
پسر کو ندارد...
٩٧/٠١/٣٠