فرصت شمار صحبت کز این دو راهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
حافظ
***
حالا که آمدهای
از خیابان با احتیاط عبور میکنم
همیشه حق تقدم با آنان است که عجله دارند
اما کاری ندارند
محمدرضا عبدالملکیان
***
عبور باید کرد
و همنورد افقهای دور باید شد
و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد
عبور باید کرد
و گاه از سر یک شاخه توت باید خورد...
سهراب سپهری
***
از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است
ورنه هرکس وقت سیری پیش سگ نان افکند
صائب
***
شاید اگر نگفته بودی
به آن در نزدیک نمیشدم
کلید را نمیچرخاندم
چشمانداز را نمیگشودم
نهی تو
همه امر بود
عمران صلاحی
***
آید وصال و هجر غمانگیز بگذرد
ساقی بیار باده که این نیز بگذرد
ای دل به سردمهری دوران، صبور باش
کز پی رسد بهار، چو پائیز بگذرد
رهی معیری
***
در دیده تو رمز جهانی پیداست
در جام نگاه تو جهانی پیداست
کس ره نبرد درون آن قلعه راز
کزبام و برش تیر وکمانی پیداست
خلیل جوادی
***
... بیایید استقلال را
در ورزشگاه آزادی جستوجو نکنیم
باور کنید حمامهای سونا
ما را بیبخار بار میآورد
دریغا که شاعری هنوز
خود را به آب و آتش میزند
و آب از آب تکان نمیخورد
علیرضا قزوه
***
درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم
قیصر امینپور
***
... به حرمت کلماتی که عین خورشیدند
حریم غصبی شب را بگیر و بشکن، مرد
بکوب بر تن این خاک رد پایت را
که رد چاووشیان را به گرد پنهان کرد
طنین گام تو باید دوباره جان بدهد
به جادههای کرخت و به کشتگان نبرد
سوار شو، پی این راه را بگیر، برو
و گر هزار دهن نعره میزنند: برگرد
امید مهدینژاد

اَی خِدا، باز هم پایتخت!؟

دونده هزارتو در خط پایان

همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!

دیالوگ ها از زبان سازها

چیه این پنهون کاری؟

طرح ساماندهی لوازم تحریر

حقوق متقابل جامعه و بوهای ما!

هوای بارانی و مزه پرانی!

پلاستیکت تو حلقم!

تقصیر آنها نیست که ما میمیریم!

مینی 532

شوش مولوی راهآهن یا در سوگ تهرانی شدن

جشنواره گلهای «ساشا ایلیچی» در روسیه

ورود به جهان سفید لبنیات

هنوز امیدی هست

پسر پدرِ شجاع

خاطرهنویسی نوین با «دایرا»

جارچی 532

مموری را از دست اینستاگرام و تلگرام نجات دهیم
