
ماه پیش با تیمی یک کار داوطلبانه را شروع کرده بودیم که از صبح تا بعدازظهر وقتمان باهم میگذشت و شب که به خانه میرفتیم گزارش کارهای آن روزمان را در یک گروه تلگرامی، برای هم شرح میدادیم. در گروه تلگرامیمان هربار یکی از اعضا شروع به صحبت میکرد من به این فکر میکردم که چرا این فرد را تا بهحال حضوری ندیدهام؟ اغراق نمیکنم اگر بگویم هربار که این فرد در گروه حرف میزد فکر من درگیر میشد که این چه کسی است؟! چرا صبحها در میان ما حضور ندارد؟! تا اینکه روز آخر متوجه شدم این فرد یکی از دخترهای گروه است که عکس پروفایلش، همسرش است. در واقع آن فردی که مدتها فکر میکردم چرا حضوری ندیدمش، شوهر یکی از بچههای گروه بود که عکسش در قالب پروفایل تلگرام همسرش که همتیمی ما بود، درآمده بود.
پروفایل مکانی برای تبادل احساسات!
این تجربهی خندهدار و بعضا مسخره شاید برای شما هم پیش آمده باشد. اینکه هربار با شخصی در فضای مجازی و با اپلیکیشنهای مربوطه حرف میزنید احساس میکنید با پسربچه، دختر یا همسرش حرف میزنید؛ چون عکس پروفایل شخص موردنظرتان چیزی جز عکس اعضای خانوادهاش نیست. خیلی اوقات هم پیش آمده جایگزین عکس پروفایل افراد یک قطعه شعر، گل و گیاه، عکس بازیگر یا خوانندهی مورد علاقهشان و هرچیز غیرمرتبط دیگری است. کسی را میشناسم که هربار بنا به حالت روحی و درونیاش یک قطعه شعر یا یک جمله را جایگزین عکس پروفایلش میکند. «اگه دیدی کسی به خاطر چیزای کوچیک ازت ناراحت میشه، بدون خیلی دوستت داره!»، این بدین معنی است که فرد از کسی دلخور شده و این عکس را در پروفایلش گذاشته است تا مخاطب موردنظرش معنای ناراحتیاش را بفهمد. یا هرموقع فردی احساس بدی پیدا میکند خودش را در قالب حرفهای ناامیدانهای که در عکس پروفایلش میگذارد، تخلیه میکند، «یکی نیست بهم بگه تو که برای کسی مهم نیستی چرا همیشه آنلاینی!» یا عبارات عجیبی نظیر «خاکی باش»، «من یک تیرماهی جذابم» و... که جایگاهشان هرکجا که باشد مسلما در قالب یک عکس پروفایل نیست. برعکس این امر هم وجود دارد. وقتی زوجهای جوان با بزرگنمایی برخی مسائل میخواهند نهایت عشق و علاقهشان را در چشم همه کنند و برای این کار عکسهای دونفرهشان را در پروفایلشان میگذارند. گاهی این افراد تنها به گذاشتن یک عکس دونفره بسنده نمیکنند و یک جملهی عاشقانه را چاشنی آن عکس میکنند و با مسرت زیاد آن را در پروفایلهایشان میگذارند. دستهی دیگری از افراد هستند که پروفایل خود را مکانی برای خودنمایی میبینند. افرادی که حتی اگر یک لباس یا کفش جدید هم بخرند جوری عکس میاندازند که حتما لباس و کفششان در عکس مشخص باشد و سریع آن عکس را در پروفایلشان میگذارند. عکسهای دسته جمعی در مهمانیها، عکس در آینهی آرایشگاه، عکس با مدل آرایش و موی جدید، عکسهایی با لباس باز و غنچه کردن لبها از مواردی هست که ما روزانه زیاد به چشم میبینیم.
عکس ندارم اما حرف دارم!
واقعیت غمانگیز این است که آدمها حل تعارضات یا عشق ورزیدن به یکدیگر را به وسیلهی «صحبت کردن باهم»، فراموش کردهاند. اگر ازهم دلخورند یا اگر میخواهند میزان علاقهشان به یکدیگر را اعلام کنند آن را در قالب یک جمله یا یک عکس در پروفایل خود قرار میدهند. به طوریکه امروزه شاخص عشق افراد به یکدیگر را، عکسهای پروفایلشان نشان میدهد. اگر زوجی عکس دونفره خود را در پروفایل نگذارند خیال میکنیم همدیگر را آنچنان که باید و شاید دوست ندارند. گاهی هم برای پرسیدن حال یک دوست، همین که نگاهی به عکس پروفایلش بیندازیم کافی است. اگر غمگین باشد یک جملهی مایوس کننده گذاشته و اگر شاد باشد عکس خوشحال خودش را در یک کافه یا مهمانی. مدتهاست ما آدمها صحبت کردن صمیمانه با یکدیگر را فراموش کردهایم شاید یکی از دلایل این امر همین عکسهای افراطی در پروفایلهاست. همین که عکس پروفایل دوست یا همکارمان را ببینیم نه تنها از حالش، بلکه از وقایع گذشتهی زندگیاش هم باخبر میشویم و دلیلی نمیبینیم این احوالپرسی را به صورت خصوصی بپرسیم!
خودت باش!
اگر گذاشتن عکسهای شناسنامه، کارت ملی، گذرنامه و مدارک دیگر دست خودمان بود بیشک همین روندی که برای عکسهای تلگرام و اینستاگرام و دیگر شبکههای مجازی در پیش گرفتهایم را انتخاب میکردیم. همانطور که در مدارک رسمی ما عکسهای رسمی از خودمان وجود دارد، در شبکههای مجازی هم باید عکس خودمان باشد. حالا به نوعی صمیمیتر. برخی افراد دوست ندارند عکسی از خودشان گذاشته شود. حق هم دارند. چون عکس در فضای مجازی دست به دست میچرخد و شاید کسی خوش نداشته باشد که عکسش را فردی غریبه ببیند. اما این اعتقاد به این معنی نیست که ما هرعکسی بگذاریم. بهطور کلی عکس پروفایل یک چیز خصوصی است. اگر اعتقادی به گذاشتن عکس خودمان نداریم، میتوانیم نشانهای از خودمان در آن بگذاریم. عکس پروفایل نه آلبوم خانودگی ماست و نه مکانی برای بروز احساسات و عواطفمان.
