
خاتون معطل نکن! آب دستت است زمین بگذار و تیغ را بردار دستاتو خط خطی کن! و خودت را بکش! به خاطر من خودت را بکش! میدانم که تو به خاطر من عطسهات هم نمیآید چه برسد به تب و خودکشی، ولی این بار خودت را به خاطر من بکش تا در آرزوی وصال تو نمیرم! نه خاتون بحث نهنگ آبی و این حرفها نیست که آن قصه پر غصهایست و دخلی به حکایت عاشقی لیلی و مجنونطور من و تو ندارد. بحث کاپی است خاتون، کاپی یک ایده خوب!
هیتلر را میشناسی؟ یادت هست یک بار به تو گفتم که باور نمیکنم او خودش را کشته باشد؟ نگفتم؟ خب لابد فرصتش پیش نیامده وگرنه حتما میگفتم! اصلش این قصه را گذاشته بودم درجلسه خواستگاری که میگویند عروس و داماد به اندرونی بروند و با حضور برادر عروس حرفهای شخصیشان را به هم بزنند به تو بگویم! چون میدانستم هر حرف دیگری غیر از این، ولو سوال در مورد این که از چه رنگی خوشت میآید را از تو بپرسم، برادرت چشمهایش را گرد خواهد کرد و یک به تو چه تحویلم خواهد داد!
خاتون دیروز در اخبار شنیدم که کامران نجفزاده راپورت میداد که سازمان سیا اسنادی را یافته یا شاید هم ساخته! که نشان میدهد این مردک نصف سبیل کل عالم را فیلم کرده و خودش را نکشته بوده و تا ۸۵ سالگی هم درکلمبیا و آرژانتین و برزیل مخفیانه زندگی میکرده. فکر کنم برد ۷_۱ آلمان در مقابل برزیل هم نتیجه سالها آنالیز فوتبال برزیلیها توسط همین هیتلر بوده! جلل المخلوق خاتون آدم این حرفها را که میشنود هم در کار هم نوعان خودش میماند و هم در این که چه چیز را باور بکند و چه چیز را نه! سرت را درد نیاورم خاتون، القصه این که من بعد از شنیدن این ماجرا مدام توی فکرم و حتی یک بار به سرم زد که کارد آشپزخانه را بردارم و فیلم و سیانسوار خودم را بکشم و بعد مخفیانه به خواستگاری تو بیایم اما کمی که فکر کردم دیدم که آن که در خانه حبس است و برادر قلچماقش اجازه بیرون آمدن از خانه را به او نمیدهد تو هستی. من که زنده و مردهام برای کسی مهم نیست. پس این شد که گفتم به تو پیشنهاد بدهم الکی ادای خودکشی را دربیاوری و بعد به برزیل و کلمبیا و آرژانتین که نه ولی به همین رباط کریم یا قله حسن خان خودمان بروی و من هم خودم را به تو برسانم و بعد از خواندن خطبه تا ۸۵ سالگی باهم مخفیانه زندگی کنیم. چه گفتی خاتون؟!