
پول و سرمایه مردم پَر
نویسنده : سیده محبوبه عظیم زادهدر کشورهای در حال توسعه، وقتی صحبت از سپردهگذاری و پسانداز میشود، انتخاب اول اکثریت جامعه بانکها و موسسات مالی و اعتباری است. کمتر کسی حاضر است مثلا به سراغ بورس برود و وقت بگذارد و ساز وکار آن را یاد بگیرد. این تقاضای زیاد طبیعتا باید با عرضه خدمت به همان اندازه پاسخ داده شود. منتهی احتمال خیلی کمی وجود دارد که همه چیز طبق قاعده و قانون پیش برود و این وسط مشکلی پیش نیاید. دست زیاد میشود و در این وانفسا و شلوغیها، هم بحث سوء مدیریت پیش میآید و هم بحث سوء استفاده. دقیقا مثل بلایی که بر سر خیلی از همین موسسات مالی و اعتباری که قارچ گونه سبز شدهاند، آمده است.
خیلی راحت شکل میگیرند، تبلیغ میکنند، جذب سپرده و سرمایه میکنند و آخر سر کاشف به عمل میآید که فلان موسسه اصلا مجوز فعالیت نداشته است. نتیجه این میشود که هر از گاهی عدهای از سپردهگذارها که دیگر دستشان به جایی بند نیست تجمع میکنند، اعتراض میکنند و دادشان از دست این موسسات بلند میشود. در این بین اسم موسسات میزان، ثامنالحجج، فرشتگان و کاسپین به واسطه اعتراض سرمایه گذارانشان بیشتر از بقیه شنیده شده است.
وقتی پای پدیده در میان است
بی برنامگی محض و حاکم نبودن یک مدیریت خوب برای جایی که اتفاقا نیازمند یک مدیریت منابع درست است، چیزی است که اکثر این موسسات فاقد آن هستند. میزان از آن دست موسساتی بود که به همین علت به سرانجام بدی گرفتار شد. پول و سرمایه مردم را خوب جذب کرد اما در بازپرداخت سپردهها دچار مشکل شد. دلیل عمده این قضیه هم سرمایه گذاری خود موسسه در شرکت پدیده بود. ورشکستگی فاجعه بار پدیده بدجور یقه موسسه میزان را گرفت. این موسسه الان حدود 2 سالی است که کلا منحل شده است، ولی هنوز خیلی از سرمایه گذارها دنبال پولشان هستند.
تحت نظارت بانک مرکزی ولی فاقد مجوز!
عدم توانایی موسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج برای بازپرداخت پول و سرمایه مردم باعث شد تا این موسسه هم به سرنوشت میزان مبتلا شود. یعنی ناامیدی کامل از بهبود اوضاع موسسه، رسیدن به ته خط و باز هم انحلال! این موسسه در سال 80 تأسیس شد، در سال 86 فعالیت خودش را آغاز کرد و در نهایت در سال 95 به کارش پایان داده شد. جالب است بدانید موسسه ثامنالحجج اصلا مجوز بانک مرکزی را نداشته است.
کفن پوشان کاسپینی
خبر تجمع سرمایه گذاران موسسه کاسپین دوباره بحث اوضاع بی سر و سامان موسسات مالی و اعتباری را در چند روز گذشته بر سر زبانها انداخته. این موسسه خودش شامل هشت تعاونی کوچکتر است که زیرمجموعههایش را تشکیل میدهند. تعاونیهایی که باز هم متاسفانه بدون داشتن مجوز فعالیت میکردند. فرشتگان یکی از همین زیرمجموعهها بود که ناتوانیاش در کنترل اوضاع مالی چند وقت پیش کلی سر و صدا به پا کرد، در حال حاضر هم فعالیتی ندارد و منحل شده است. اصل قضیهای که ملت را درگیر خودش کرده این است که فرشتگان مدعی است چون مجوز نداشته پس میبایست مبلغ سودی که از دو سال پیش به مشتریان پرداخت کرده را از سپردهشان کسر کند که همین نارضایتی زیادی را برای سپرده گزاران ایجاد کرده است.
هر دم از این باغ بری میرسد
البته طبیعتا این قضیه، سرنوشت تمام موسسات مالی و اعتباری نبوده است. در حال حاضر خیلی از همین موسسات دارند با یک وضعیت مناسب و طی روند قانونی و با مجاز به فعالیت خود ادامه میدهند. خیلیهایشان هم که اوضاع بهتری داشتند به بانک تبدیل شدهاند.
نکته مغفول در این ماجراها که اتفاقا به من و شما هم ربط دارد، این است که خود مردم باید برای پول و سرمایهشان ارزش بیشتری قائل باشند. برای سرمایهگذاری تحقیق کنند و چشم بسته تمام دارایی خود را به امید ره صد ساله را زودتر رفتن در اختیار هر نهادی قرار ندهند.
البته بانک مرکزی هم باید پاسخگوی سرمایه از دست رفته مردم باشد. هم اصل پول و هم سودی که در این مدت میتوانست در اختیار مردم قرار بگیرد. مسئولان نباید از ضربهای که هر از گاهی قرار است از طریق یکی از این موسسات به مردم وارد شود چشمپوشی کنند. ضربهای که اعتماد مردم را، که مهمترین رکن در اساس کار نهادهای پولی و مالی مثل بانکها و موسسات مالی و اعتباری است، نشانه گرفته است و حکایت از این دارد که چقدر اوضاع مدیریت و نظارت بر این موسسات نامطلوب است؛ چه بسا که اصلا وجود ندارد.
برای مردم سوال است که چطور این همه موسسات مالی میتوانند بدون مجوز فعالیت کنند ولی برای ایجاد یک کسب و کار کوچک باید کلی مراحل قانونی را طی کرد و چندین ناظر و بازرس برای بررسی کار و قانونی بودن آن اقدام میکنند، اگر در برخورد با موسسات غیر مجاز که مستقیما با زندگی مردم در ارتباط هستند اینطور آسان برخورد نمیشد کار مردم به این جا نمیکشید که الان مشتریهای موسسات به مالباختگان تبدیل شوند.
