
مادرشوهری را تصور کنید که حوالی روز زن دلش برای عروسش تنگ شده و زنگ زده تا از بیماری اخیرش که او را حتی به مرز مرگ رسانده بپرسد. و همین مادرشوهر یادش نمیآید تا پیش از این چهها بر سر عروسش آورده! هنر سینما هم الان شده همین عروس نگون بختی که هر چهار سال یک بار در سوالات فرهنگی مناظرههای ریاست جمهوری یادش میکنند و کاندیداها از مظلومیت هنرمندان میگویند، از هنر والایشان و از مهجوریتهایی که داشتهاند. دلیلش را هم بگذارید پای محبوبیت این اهالی برای مردم. به هر حال مردم هم محمدرضا شجریان را دوست دارند و هم رضا کیانیان را و هم فیلم ابد و یک روز را، که همه از بهترینهای عرصه خود هستند. هم شجریان بهترینِ خوانندگی است و هم کیانیان بهترینِ بازیگری و هم ابد و یک روز از بهترینِ فیلمها که طرفداران زیادی هم دارند و شاید بشود با این حرفها حمایت مردم و اصحاب رسانه را هم جلب کرد.
اما کاندیداها شاید یادشان رفته باشد از فیلمهایی که مهر توقیف روی پیشانیشان خورده یا بسته شدن خانه سینما، اما نه سعید روستایی یادش رفته و نه رضا کیانیان و نه کیانوش عیاری. برای همین هم هر سه به استفاده از نام و حرفه هنرمندان در مناظرات ریاست جمهوری واکنش نشان دادهاند. سعید روستایی در واکنش به برده شدن نامش در مناظره اخیر، در پست اینستاگرامش نوشته: «چه حالی میشوید اگر سیاستمداری در مناظره انتخاباتی از نام شما بهرهبرداری سیاسی کند؟ چه حالی میشوید اگر ببنید کسانی از نام شما تیر میسازند و بهسوی دولتی پرتاب میکنند که بر مبنای اصل مدارا، فضا را برای فیلمسازی جوانان فراهم کرده است؟ چه کسی به سیاستمداران اجازه داده که نام اهل هنر را بیمحابا بر زبان بیاورند؟ آنان که هنرمندان را از اظهارنظر در مسائل سیاسی تحذیر میدهند، ببینند که چطور سیاستپیشهگان پای در گلیم اهل هنر میکنند؟ وعده بیضمان را به فتیله تزویر روشن میکنند و آتش به خرمن دولتی میاندازند که آوار هشت ساله قباحت را به نیروی تدبیر از سرمان برداشته.»
فکرش را بکنید مدت مدیدی باشد که کنسرتهای مشهد لغو میشوند و این لغو کردنها از مشهد هم فراتر رفته و به شهرهای اطراف آن هم رسیده، اما کاندیدای مشهدی اسم مستندش را کنسرت مردم میگذارد و برنامه دارد تا کنسرت هنجارمند راه بیاندازد. نمیدانیم چطور است که کاندیداها هر بار در مناظراتشان، همانطور که میخواهند ریشه فساد را بخشکانند، میخواهند ریشه هنر را آبیاری کنند و اعتلا ببخشند اما دوباره همان آش است و همان کاسه و چیزی تغییر نمیکند.
حالا حتی اصولگرایان هم نظر صریح و قطعیای نسبت به هنر نمیدهند و در زمینی که میراث نگاه و دولت چپیهاست بازی میکنند تا رای دوستداران هنر را از دست ندهند و بتوان گفت: «راستیها هم از دنده چپ برخاستهاند!»