
در جستوجوی 100k فرهنگ!
نویسنده : نیلوفر نیک بنیادطی فراخوانی از عدهای از افراد خواسته بودم قصه آشناییشان با شریک زندگیشان را برایم بنویسند. نکته جالبی که بعد از دریافت این قصهها برایم روشن شد، آمار حدودا 65 درصدی آشنایی و ازدواجهای اینترنتی در بین شرکت کنندگان بود. بسیاری از آنها از طریق گروههای دوستی موجود در فیسبوک، تلگرام، وایبر یا از طریق ارتباط برقرار کردن با افراد از طریق فضاهایی مانند اینستاگرام با همسرشان آشنا شده بودند. در ابتدا برایم خیلی عجیب بود اما کمکم مساله را پذیرفتم. باید قبول کنیم که اینترنت و شبکههای مجازی به یکی از مهمترین راههای ارتباطی در عصر کنونی تبدیل شدهاند. همانطور که در گذشته افراد از طریق نامه، دیدارهای حضوری یا واسطههای انسانی به یکدیگر معرفی میشدند، امروزه از طریق پیامهای صوتی و نوشتاری، قرارهای مجازی و واسطههای غیر انسانی با هم آشنا میشوند. البته این تنها روی خوش قضیه است. یک جستجوی کوتاه در آمارهای قضایی کشور نشان میدهد که در سالهای اخیر حجم بسیاری از پروندههای قضایی در ارتباط با فضاهای مجازی بوده است. اگر چه موضوع پروندهها گستره وسیعی از مشکلات خانوادگی، کاری، تحصیلی و... را دربرمیگیرد، عامل اصلی بهوجود آمدن اکثر آنها یک چیز است و آن استفاده نادرست از این فضاهاست.
حریم شخصیمان را عمومی نکنیم
در گذشته افراد به فرزندانشان آموزش میدادند که «مهمان، وارد اتاق شخصی میزبان نمیشود». یعنی با وجود اینکه مهمان معمولا شخصی آشنا و از اقوام بود، حق ورود به یک مکان شخصی مانند اتاقخواب را نداشت. امروزه این باور به طور کامل دگرگون شده است. نه تنها آشنایان بلکه افراد کاملا غریبه نیز میتوانند خصوصیترین اتفاقات زندگی ما را مطالعه یا مشاهده کنند. این اتفاق نه بهصورت پنهانی، که با میل شخصی خود فرد رخ میدهد.
منتشر کردن اطلاعات کامل شخصی مانند نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، محل زندگی، محل تحصیل و کار، در کنار منتشر کردن تصاویری از شخصیترین لحظات و اماکن زندگی مانند اتاقخواب، آشپزخانه، محل کار و... مسالهایست که وجود هرگونه حریم شخصی را بهطور کامل از بین برده است. در روزگاری که خیلی از ما «اعتماد نکردن به چشمهای خودمان» را شعار زندگیمان کردهایم، چطور میتوانیم به هزاران نفر فالوئر یا ممبرهای شبکههای اجتماعی اعتماد کنیم. چنین رفتاری مانند این است که در خیابان جلوی رهگذر غریبهای را بگیریم و بگوییم: «روتختیمونو عوض کردیم، صورتی خریدیم.» و بعد رد شویم و برویم. همینقدر بیپایه و اساس، همینقدر مسخره!
پای دیگران را وسط نکشیم
قدیمترها هر وقت میخواستیم عکس بیندازیم، معمولا چند نفر پیدا میشدند که بپرسند: «آلبومو به کسی نشون نمیدی که؟» و بعضی خانمها حتی با وجود منفی بودن جواب این سوال، روسری سر میکردند تا اگر ناگهان بیخبر یکی از اقوام آلبوم را برداشت و دید، حجابشان کامل باشد. این روزها اما به خودمان اجازه میدهیم بدون اجازه عکس دوستانمان را در هر وضعیتی، در صفحهمان منتشر کنیم، اسراری درباره زندگی خصوصی با همسرمان را فاش کنیم، برای بچههای کوچک که هنوز اختیارشان را بهدست نگرفتهاند صفحه بسازیم، به بهانه سرگرمی از مکالهمان با یک نفر عکس بگیریم و برای دیگران بفرستیم، برای درگذشتگان کانال و صفحه ایجاد کنیم و... توجیهمان هم این است که «صفحه یا کانال خودمه!» همانطور که در این عبارت از کلمه «خودم» استفاده میکنیم، خوب است در عمل هم این مساله را در نظر بگیریم و فقط دست به انتشار تصاویر یا اطلاعاتی بزنیم که مربوط به خودمان باشد، نه دیگران. در همین یک ماهه اخیر چند کودک در فضای مجازی به شهرت رسیدهاند و همه ما فیلمها و تصاویر مربوط به آنها را دیدهایم؟ ماجرای بیژن، پسر بچهای که کلیپ «شیب، بام» او خیلی سریع پخش شد را که فراموش نکردهاید؟! امروز علت ترک تحصیل و افسردگی این نوجوان، همان تصاویری است که در کودکی از او منتشر شد.
آگاهیمان را بالا ببریم
همهمان هزاران بار، شاید هم میلیونها بار، شنیدهایم که «پیشگیری بهتر از درمان است». با توجه به همین عبارت، بد نیست کمی آگاهیمان را در مورد سوءاستفادههای ممکن از اطلاعات مجازی، قوانین موجود در این رابطه، سندیت داشتن یا نداشتن تصاویر و مطاب اینترنتی و... بالا ببریم تا در آینده اگر مشکلی برایمان پیش آمد، به جز پشیمانی، حرفی برای گفتن داشته باشیم. خیلی از افراد نمیدانند که تصاویر، صداها، فیلمها و پیامهای نوشتاری منتشر شده در فضاهای مجازی، جزو ادله الکترونیک محسوب شده و در مراجع قضایی سندیت دارند. برای افشای غیرقانونی موارد فوق، تهدید به افشا یا هر مساله مرتبط دیگر در مورد اسناد بالا نیز در قانون، مجازاتی تعیین شده است. پس با رعایت نکات اولیه استفاده از اینترنت و فضاهای مجازی، نه تنها از آسیبدیدن خودمان جلوگیری میکنیم که مانع آسیبزدن به دیگران هم میشویم. حواسمان باشد که هر مطلبی میتواند به نفع یا علیه خودمان استفاده شود.
در پایان این را نظر بگیریم که راههای ارتباطی مدرن در کنار هزاران فایدهای که برایمان دارند (مانند سرعت بخشیدن به ارتباطات، آسودهسازی برخی شغلها، کمک به مسائل تحصیلی افراد، ایجاد برخی ارتباطهای دوستانه مثبت یا حتی منجر به ازدواج و...) میتوانند ضررهای فراوان و شاید جبرانناپذیری هم داشته باشند. یکی از راههایی که باعث استفاده درستتر از این امکانات میشود این است که همپای توسعه روزافزون فضاهای مجازی، جنبه و تواناییمان را هم بالا ببریم تا مشکلات کمتری برایمان ایجاد شود. امیدوارم روزی این باور شکل بگیرد که میزان محبوبیت افراد در فضاهای مجازی، نه به میزان بالا بودن فالوورها، بلکه به میزان بالا بودن فرهنگشان در استفاده از این فضاها باشد.



