
ایرباس نو، سلام سلام...
نویسنده : محمدعلی محمدپورخب شنبه را در حالی آغاز میکنیم که نخستین هواپیمای ایرباس خریداری شده در پهنه این سرزمین به زمین نشست و همان طور که فکر میکردیم با واکنشهای متفاوت هموطنان عزیز مواجه شد. در کل بعضی عزیزان طوری از هواپیما گزارش لحظه به لحظه در شبکههای اجتماعی منتشر میکردند که گویی خودشان هواپیما را ساختهاند یا دستکم انگار خودشان هواپیما را توی بازار پسند کردهاند و ابتیاع فرمودهاند. به عنوان مثال یکی از دوستان بنده از تمام مراحل رفتن هواپیما به کارواش و بلند شدنش و نشستنش عکس و فیلم میگذاشت توی استوری اینستاگرامش. بعضی هم پست میگذاشتند: «ایرباس نو، ایرباس نو، سلام سلام...»
هواپیما که به زمین نشست هم بعضی عزیزان طوری آن بالا ژست گرفته بودند که برادران رایت موقع اختراع هواپیما چنین ژستی نگرفته بودند. یعنی اینقدر ندید بدید؟ آیا به عمرتان ایرباس ندیدهاید؟ (یک طوری گفتم انگار خودمان توی پارکینگمان دست کم دوسه تا ایرباس پارک شده!) البته میشود گفت در کل حق داشتند بعد از 40 سال تحریم و سوار هواپیماهای سقوطف... ببخشید توپولوف شدن بالاخره امنیت دارد به خطوط هوایی کشورمان برمیگردد و این باعث بسی مسرت است.
اما از این سو عدهای در صدد هستند این دستاورد را به هیچ بینگارند. منطق این عزیزان هم این است که ما چرا هزینهای که برای این هواپیما میگذاریم به جایش نمیرویم جهیزیه برای جوانان آماده ازدواج بخریم؟ مثلا آیا میدانید با پول همین ایرباس چند تا ماشین لباسشویی دوقلو و آبمیوهگیری و اتو و چرخ خیاطی میشد خرید؟ خب این عزیزان هم راست میگویند به هر حال میتوانستیم جهیزیه بخریم جوانها را بفرستیم خانه بخت و برای ماهعسلشان هم سوار توپولوفشان کنیم و بفرستیمشان سواحل اوگاندا. (شاید بگویید اوگاندا ساحل ندارد، خب گابن)
یک عده دیگر میگویند به جای این ایرباس، آقای وزیر راه باید جادهها را ایمن میکرد و ترمز قطارها را درست میکرد. خب این هم حرف درستیست. سفرهای زمینی هم باید امنیت لازم را داشته باشند اما اگر نیک بنگریم در این گفته تبعیض پنهانی وجود دارد. یعنی این عزیزان معتقدند هوایی مردن اشکالی ندارد و زمینی مردن فقط اشکال دارد. آیا میشد همچنان هواپیماهای موجود را با لحیم و صافکاری فرستاد هوا و سقوط نکرد؟ آیا فقط خطوط زمینی آدم هستند و خطوط هواپیمایی بچه گراز هستند؟
این وسط بعضیها هم مثل اینهایی که واقعیت را از درون پذیرفتهاند اما از بیرون میخواهند بگویند این همچین دستاوردی هم نیست برخورد میکنند. در واقع نظر دادنشان یک چیزی توی مایههای نظر دادن شهین خانم درباره مبلمان جدید خانه شهلاخانم اینهاست که مثلا لبشان را کج میکنند میگویند: «حالا باز رنگش شکلاتی میبود یک چیزی». مثلا میآیند هواپیما را نگاه میکنند میگویند: «این چه وضع لچکیه واسه پنجرهش درآوردن. ما خودمون لچکی پراید رو از این بهتر درمیآریم» که در کل این عزیزان هم حق دارند چون همان طور که میدانیم ایرباس آن چنان هم شرکت معتبر و به درد بخوری نیست!
حالا از همه اینها بگذریم یک اتفاق هواپیمایی دیگر در چند روز گذشته این بود که در یکی از خطوط هواپیمایی، شیر غیرقابل فروش مدارس برای مسافران توزیع شد. یعنی شیر را به بچههای مدرسه ندادهاند و بردهاند به مسافر هواپیما دادهاند. مدیر شرکت لبنی مربوطه البته توضیح فرمودهاند یک خطای انسانی باعث این اتفاق شده که ما همین جا ابراز نگرانی خودمان را اعلام میکنیم که با این فرمان که شما جلو میروید هیچ بعید نیست فردا روز با یک خطای انسانی دیگر به جای شیر مدارس، شیر جنگل توی هواپیما توزیع کنید. به هر حال انتظار میرود عزیزان دقت بیشتری بفرمایند. در همین جا تا فرود ایرباس بعدی که نه، تا شنبه بعدی شما را به خدا میسپارم.