
قدمتِ خیلی چیزها را باید از حافطهی پدربزرگها پرسید. چیزهایی که ریشهی عمیقی در فرهنگ و هنر اصیل ما دارند و قدیمیترها شاهد تمام فصولِ تحولشان بودهاند. «خراطی» یک نمونهی مثال زدنی از همین دست است. هنری که هرچند با ظهور تجهیزات مدرن شکل جدیدی به خودش گرفت اما همچنان به عنوان جلوهای از فرهنگ ایرانی در کنار هنرهای دستی دیگر مثل منبتکاری، معرقکاری و.... صدر نشینی میکند. برای آشنایی بیشتر با این حرفه، با «مهدی محسنی» کارشناس صنایع دستی و کارشناس ارشد هنر اسلامی که هماکنون در این زمینه فعالیت میکند به گفت و گو نشستیم.
از کجا شروع کردید؟
تخصصم در دوران کارشناسی ارشد مجسمه، گرایش حجم بود. پایاننامهام را هم در همین زمینه کار کردم. در آن دوران کارگاهی برای خودم داشتم و مجسمهسازی میکردم. رفته رفته متوجه شدم صرفا از طریق مجسمه سازی نمیتوانم امرار معاش کنم. به یاد دارم در سال 92 در همان دورهی ارشد، با کتابی آشنا شدم که خراطی را به طور کامل آموزش داده بود. کتاب را کامل عکاسی کردم و از روی ابزارش برای خودم ابزار ساختم. به جرئت میتوانم بگویم دو یا سه سال طول کشید تا من به طور کامل پیچ و خم کار را یاد بگیرم. در همان دوران هم فیروزه کوبی روی چوب را ثبت اختراع کردم. برای ارائهی کار تصمیم داشتم یک جاشمعی با تزئین سنگ بسازم که برای ساختنش مجبور شدم یک دستگاه خراطی تهیه کنم. با خودم فکر کردم ضرری ندارد، در کنارش ظرف و ظروف هم میسازم اما رفته رفته این مسئله تا جایی برایم مهم شد که حالا تبدیل به حرفهی اصلی من شده است.
شغل دیگری هم در کنار این حرفه داشتید؟
مدتی مسئول صادرات صنایع دستی استان بودم. اما مجموعهای از علل باعث شدند به این نتیجه برسم که من با توجه به روحیهای که دارم به درد کار اداری نمیخورم! پشت میز نشستن هرگز برایم خوشایند نبود. در دورهی ارشد هم پیشنهاد کاری خوب داشم. با اینکه تبریز قبول شده بودم و راهم دور بود اما با من راه آمدند و قبول کردند هفته در میان در اداره حضور داشته باشم اما به هرحال روند اداری رفته رفته فرسودهام میکرد و بالاخره روزی قرارداد کاریام فسخ شد تا من به طور جدیتر حرفهی را در زمینهی رشتهام دنبال کنم.
اوضاع صادرات در زمینهی صنایع دستی، خاصه صنایع چوبی چطور است؟
متاسفانه میراث فرهنگی در کشور ما آنقدرها جدی گرفته نمیشود. به تبع آن صنایع چوبی هم هیچگاه پایگاه مناسب و رسمی برای صادرات نداشته است. البته من مشتریهایی از کشورهای دیگر دارم اما صادرات چمدانی برای چوب جواب نمیدهد چرا که حجم و فضای زیادی را اشغال میکند. تبادلهای شخصی که در اقتصاد به آن صادرات نامرئی میگویند، بین من و مشتریهای خارجیام وجود دارد اما اینکه کارگاههای مختلفی وجود داشته باشد که محصولی را تولید کنند که تجمیع شده در قالب یک محموله از کشور خارج شود، چنین چیزی را هنوز در زمینه صنایع دستیمان نداریم.
با توجه به واردات صنایع چوبی، فضای رقابتی بین تولیدات داخلی و خارجی چطور است؟
امسال که سال حمایت از تولید ملی بود، واقعا اثربخشی این شعا ر را در عمل مردم شاهد بودم. حداقل در فضای کاری خودم میتوانم به جرئت بگویم که تاثیرگذار بود. جدا از آن من فکر میکنم مردم ما به خوبی فرق هنر و صنعت را میفهمند. یک زمان بامبو از ترکیه وارد ایران میشد که تمام مراحل تولید و شکلگیریاش توسط دستگاه صورت میگرفت و درواقع خروجی یک کالای صنعتی بود نه یک هنر دستی! من در فضای رقابتی این کالا را رقیب خودم نمیدانم. کار صنایع دستی با کالای صنعتی قابل مقایسه نیست اما کاربردهایشان رقابتی است. بامبو کاری را انجام میدهد که ظروفی که من میسازم هم انجام میدهند. اما بامبو با اتصال چهارصد تکه بامبو به هم شکل گرفته اما من تمام ظروف را تنها با یک تکه چوب میسازم. برای مثال یک سینی ساختم که 30 سانتی متر چوب یکپارچه بود. پیدا کردن چنین چوبی خودش هنر است! میخواهم بگویم قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری!
از چه کانالی محصولاتتان را عرضه میکنید؟
مدتی به انتشار کارهایم در فیس بوک اقدام کردم اما خب فیس بوک مثل اینستاگرام به کاربرانش آزادی عمل نمیداد و محدودیتهایی داشت. البته اینستاگرام هنوز مثل این روزها نگرفته بود. بنابراین تصمیم گرفتم از کارهایم عکاسی کنم و برای فروش به گالری های سطح شهر بسپارم. اما به مرور فهمیدم نقش واسطه را بخاطر مشکلاتی که از لحاظ اقتصادی برایم به وجود میآورد باید حذف کنم. کم کم اینستا محبوبتر شد و علاوه براین به خوبی توانسته بود قبح خرید و فروش اینترنتی را بشکند. صفحهای را در اینستاگرام ساختم، دوربین حرفهای تهیه کردم تا عکسهای خوبی برای مخاطبانم بگیرم و اینطور شد که مستقیما به عرضهی کارهایم در اینستاگرام و کانالی در تلگرام پرداختم و از کارکردش هم تا به امروز نسبتا راضی هستم.
برای ورود به حرفهی خراطی چه نکاتی را باید در نظر داشت؟
به خراطی نباید نگاه فراغتی داشت. متاسفانه دید تخصصی در این زمینه بسیار کم است. من در هفته چهار یا پنج مراجع دارم که میخواهند خراط بشوند، بدون اینکه کوچکترین پیشینه یا استعدادی در این زمینه داشته باشند. نقش استعداد و علاقه را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت. حتی اگر پیشینهی آکادمیک در این حوزه ندارید باید سطح مطالعه و آگاهیتان را در این زمینه بالا ببرید. اینکه چه نوع چوبی مناسب تر است، ابزار کار باید چطور باشد و... نکتهی بعد اینکه برای خراطی حتما باید کارگاه داشته باشید. آلودگی این کار زیاد است و باید در فضایی غیر مسکونی انجام بگیرد. مبحث ایمینی هم بسیار مهم است: وجود کپسول آتشنشانی، سیم کشی برق مناسب، لباس مناسب، کفش ایمنی، ماسک، عینک و خلاصه یک فضای کارگاهی استاندارد.