
پنجشنبه دیگری را در حالی سپری میکنیم که بوی بهار همهجا را فرا گرفته است. همه درختها آماده پوشیدن برگهایشان شدهاند و من میبینم که اولین درخت، دومین درخت، سومین درخت، آقای مشایی برو کنار، چهارمین درخت همه در حال سبز شدن هستند. اما باران هم میبارد و در کنار اینکه به قول آقای خیابانی ما به یاد شعر زیر باران باید رفت زیر باران میرویم، این پدیده مشکلاتی برای بعضی هموطنان به وجود آورده است.
با اینکه چند ماه از زلزله کرمانشاه میگذرد، هنوز تعدادی از هموطنان مناطق زلزله زده این استان در چادر زندگی میکنند و بارشهای این مدت باعث ایجاد سیل و مشکلات بسیاری برای این عزیزان شده است. یکی از مسئولان سرپل ذهاب درباره اوضاع منطقه گفته بود: «چادر جایگزین برای مردم در نظر گرفتیم، اما جابهجا نمیشوند» این جوری که ایشان گفته مردم به چادرهای خودشان عادت کردهاند و سختشان است ازش دل بکنند البته اینکه شنا بلد نیستند تا از توی سیل بیرون بیایند هم بیتاثیر نیست. واقعا ما نمیدانیم چرا بسیاری از مردم این نقطه ضعف را دارند شنا کردن بلد نیستند.
اما چرا تاکنون مردم زلزله زده حداقل توی کانکس اسکان داده نشدهاند؟ مسئولان که چند تایی کانکس دادند، باهاش عکس گرفتند، گذاشتند صفحهشان و نوشتند این که از ما. اما سلبریتیها... آقای حافظ ناظری که هنوز بغض توی گلویش نشکسته و نتوانسته شماره حساب اعلام کند. آقای صادق زیباکلام دارد با پولها، توی نجاری قفسه کتاب میسازد و کتاب میچیند. آقای علی دایی هم که حسابش را بستهاند. بقیه سلبریتیها هم که دوباره روسری سر کردهاند دارند سیزن جدید دابسمششان را میسازند.
الان سوالی که مطرح میشود این است: حالا که سیل آمده چه میشود؟ مسئولان کلا معتقد هستند گذشت زمان خیلی چیزها را عوض میکند. الان هم میگویند نباید هیجان زده عمل کرد و باید به آفتاب اعتماد کرد. یعنی حالا که زمستان از نیمه گذشته، کمکم هوا گرم میشود. خورشید هم درمیآید. سیل هم خودش خشک میشود و دوباره چادرها قابل سکونت هستند. به نظر ما همین که این بار حواسشان جمع باشد برای بازدید از سیلزدهها، کفشها را در بیاورند و کف چادرها را گلمالی نکنند خودش یک پیشرفت بزرگ است.
از طرفی آقای واعظی، رییس دفتر ریاست جمهوری هم اخیرا گفته است: «دولت بر واگذاری امور به مردم و بخش خصوصی تاکید دارد» خب همان طور که میبینید دیگر عزیزان رودربایستی را کنار گذاشتهاند و راحت دارند همه چیز را به عهده خودمان میگذارند. بههرحال این جور که مسئولان عزیز افتاده بودند به جان همه مشکلات تا با شیبدار کردنشان رفعش کنند، واقعا خسته هم میشدند حالا خوبیاش این است از این به بعد تا یکی از مسئولان بگوید باید فلان کار بشود ما سریع آستینمان را بالا میزنیم و انجامش میدهیم. اصلا باید یکی را هم استخدام کنیم هر چند وقت یک بار نهیب بزند: «به خودت بیا!» و ما به خودمان بیاییم و به درد جامعه برسیم. میبینید که کلا همه چیز خوب است و دارد به همهمان خوش میگذرد.