
نار آفریدهاند؛ انار آفریدهاند
نویسنده : ایمان فروزان نیانبودنت له ام میکُند
اصلا من لهستانم!
و «آشویتس»
خسته نمیشود از سوختن در من!
این همه هیزم از کجا آوردهای!؟
(مهدیه لطیفی)
========***========
يک لحظه مکث کرد خيال
وگرنه از پل گذشته بوديم و حالا داشتيم
برای همه
چيز دست تکان میداديم
(گروس عبدالملکیان)
========***========
شورای دولت عشق فاتح اگر نمیشد
جمهوری دلم را غم تار و مار میکرد
(ابوالقاسم لاهوتی)
========***========
تا خنده ی مجروح ات به چرک اندر ننشیند
رهایش کن
چون ما
رهایش کن!
(احمد شاملو)
========***========
صفر را بستند
که ما به بیرون زنگ نزنیم !
از شما چه پنهان ....
ما از درون زنگ زدیم!
(اکبر اکسیر)
========***========
به صد مرگ سخت
به صد مرگ ِ سختتر
در زندگی لحظاتی هست
که به صد مرگ ِ سختتر میارزند !
خاطرهای شاید ...
رویایی ...
اتفاقی ...
(حسین پناهی)
========***========
دیوانگی زین بیشتر؟ زین بیشتر ، دیوانه جان
با ما ، سر دیوانگی داری اگر ، دیوانه جان
یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر
در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان
(حسین منزوی)
========***========
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی کند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که می گریزد
از گم شدن نمیترسد.
(رسول یونان)
========***========
چشم تو را اگرچه خمار آفریدهاند
آمیزهای ز شور و شرار آفریدهاند
از سرخی لبان تو ای خون آتشین
نار آفریدهاند انار آفریدهاند
(سعید بیابانکی)
========***========
دست های تو
تصمیمم بود
باید میگرفتم و
دور میشدم...
(شمس لنگرودی)
========***========
شاعری وام گرفت
شعرش آرام گرفت
(سید حسن حسینی)
========***========
در سرزمین من زنی از جنس آه نیست
این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست
(علیرضا بدیع)
========***========
ما شعر می گوییم
ما
که نمی توانیم زندگی کنیم
ما شعر می گوییم ...
(علیرضا روشن)
========***========
«رفیق جان منا» دوره رفاقت نیست
سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست
«کجا روم چه کنم چاره از کجا یابم»
هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست
(علیرضا قزوه)
========***========
مینوشمت که تشنگیام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعلهور شود
آنگاه بیمضایقهتر نعره میکشم
تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود
تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست
«عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود»
(محمدعلی بهمنی)
========***========
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
(هوشنگ ابتهاج)
========***========
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نگه میکنمت خوبتری
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش
بستانم و ترسم دل قاضی ببری
(سعدی)
========***========
Khan:
میدان مغناطیسی تو
جاذبه است
حیف که ما
هم نامیم
و همدیگر را دفع میکنیم
(سروده خودم)
========***========
Khan:
دیگر بیدی نمیلرزد
سالهاست
باد
بوی تو را همراه ندارد
(سروده خودم)
========***========
Khan:
کوه بودم
اما هیچ فرهادی
مرا نتراشید
(سروده خودم)
========***========
مهری رحیمی:
میترسم زمستان شود
دلم بد جور برایت تنگ میشود
پشت پنجره باران و بهار یخ زدهاند
ببین چگونه تمام فصلهای را
زمستان کردهای؟
========***========
Bita_Amini:
دیگر وقتی به تو فکر میکنم صبح نمیشود
من صبح را در خیالت خوابم
========***========
Bita_Amini:
تو اگر بگویی من به چشمت نمیآیم
من چشمانم را برای همیشه میبندم
========***========
رویا خانوم:
دکتر نیستم
اما برایتان روزی 10 دقیقه
راه رفتن روی جدولهای کنار خیابان، را تجویز میکنم!
تا بدانید تعادل چیز مهمی است
اما دیوانه بودن قشنگتر است ...
========***========
m_gholampour:
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بیعشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

