
ورقهای دفترم را تا نیمه مینوشتم و خط میزدمشان و باز صفحهی جدید.
میخاستم از شما و برای شما بنویسم اما یادم رفته بود که برای شما نوشتن، لیاقت میخواهد و من هنوز ندارم این لیاقت را...
هنوز ندارم این لیاقت را که دلم با یاد شما متبرک شود...
دلی که... میخواهم بنویسم از همین دل...
دلی که بعضی وقتها خوب شکست دل شما را.... دلی که وقت نماز گفت: «هنوز وقت هست...دلی که ترسید آمر معروف شود تا مبادا دوستانش را از دست بدهد...»
دلی که ناهی منکر نشد تا مسخر نشود! دلی که یادش رفته بود چرا شما قیام کردید. دلی که راحت دروغ گفت؛ دلی که خندید به تمسخر دیگران. دلی که خودش را سوزاند برای کسی که نباید می سوزاند.
دلی که یادش رفته بود خیلی چیزها را
خیلی دل بدیست ... نه؟
ولی الان توی این دل آشوبه...
این دل میلرزد وقتی نام مقدس شما [حسین ع] را میشنود. این دل دیوانه میشود وقتی توی مراسم سینه زنی اسم ابوافضل[ع] را میشنود. این دل خون گریه میکند وقتی یاد علی اصغر[ع] و گلوی تیر خورده می افتد
امیدی هست به این دل؟
چند رو پیش دبیر دین و زندگیمان میگفت:
«مردی بارها پسر معلولش را آورده بود نزد برادر بزرگوارتان. ولی یک روز که دیگر خسته می شود و امیدی به شفا یافتن فرزندش ندارد، او را پرت میکند به سمت حرم و میرود، مدتی که میگذرد نام کودک را به عنوان کودک گمشده اعلام میکنند. وقتی آن مرد میرود به بخش اطالاعات میبند که پسرش میتواند راه برود.»
میگوید: «وقتی مرا پرت کردید دو دست مرا گرفتند و گفتند: به پدرت بگو جنسی را که دادیم پس نمیگیریم»
یا حضرت عباس!
میشود دل من را هم شفا دهید؟
***
در مدرسهی کربلا، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخش است:
بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالای نیزه، اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد.
السلام علیک یا باب الحوائج ، یا قمر بنی هاشم
السلام علیک یا علمدار حسین و سپهسالار کربلا
السلام علیک یا سقّای طفلان
السلام علیک یا فرزند غضب آلود علی مرتضی
سلام بر تو ای سمبل وفا، صفا، صداقت، شجاعت، مردانگی، دلیری و جوانمردی
السلام علیک یا ابوالفضل العباس
=============================
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
=============================
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...
صلی الله علیک یا أبا عبدالله ....

پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

سناریو عجیب

مرو فاش کن رازِ در خانه را

تیر خلاصی

دو سال جوانی

برای شما که دلتنگ تان شدم

دل نشکنیم

شاید بشود گفت برگشت!

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

من دیوانه

شاه رویایی

هر روز باش

یک ماه دیگر از عمر گذشت

آشفتهی تو با غم و دلتنگی

کتاب های ممنوعه که پرفروش شدند

مه لقا بانو / قسمت آخر
