.jpg)
وقتی یک پسر ۱۵ ساله بودم عشقم فیلم بود. گاهی از بعد از ظهر مینشستم پای فیلم تا صبح روز بعد، نماز صبح را که میخواندم، میخوابیدم.
آنقدر از این فیلمها دیده بودم که رفتار کاراکترهای هر فیلم را حفظ میکردم. واقعیت را بگویم کار به جایی رسیده بود که فکر میکردم کاراکترهای ادخل فیلم آدم هستم و من تا شبیه آنها نباشم هیچ نیستم.
البته آنموقع به این واضحی نبود، موضوع...
یعنی یک جور حس ناشناخته بود این موضوع و اگر کسی میگفت چرا این رفتار خاص را داری، از اینکه بگویم آن را در فیلم هری پاتر دیدهام یا در فیلم ذهنزیبا شخصیت اصلی فیلم خودکار را اینگونه به سرش میزد موقع فکر کردن، خجالت میکشیدم و بیشتر سعی میکردم آن را جزء رفتار عادی خودم نشان بدهم. یعنی مدلم اینطوری است.
کار به جایی رسیده بود که میرفتم حرم امام رضا(ع) به خاطر اینکه یک جورایی شبیه قلعه هاگوارتز فیلم هری پاتر بود. الان مدتهاست که از آن روزگار میگذرد و گاهی با خودم فکر میکنم، آنهایی که این فیلمها را میساختند در پشت آن جامعه شناسانی بودند که طبق برنامه دقیقا این انتظار را داشتند که من سعی کنم خودم را شبیه آنها کنم یا نه همه اینها اتفاقی بوده است.
حالا چند وقتی است که وقتی دکمه تلوزیون را میزنم و تبلیغات شبکههای داخلی خودمان را میبینم (درست شبیه همین تبلیغات شامپو که همین حالا در حال پخش است) که آدمهایش یا مو زرد هستند و یا لباسهایشان و رفتارشان دقیقا شبیه فیلمهایی بود که میدیدم و هیچ گونه شباهتی به پدر و مادر و همسر من ندارند و غریبند برای من و حتی یک لحظه فکر نمیکنم که تبلیغ برای من است و با شخصیتهای آن همزاد پنداری نمیکنم به این نتیجه میرسم که فقط من نبودهام که در سنین جوانی دچار این مشکل بودهام.
بسیاری از آدمهایی که دور و برم میبینم دقیقا به همین مشکل دچار شدهاند و به هیچ وجه خودشان را آدم حساب نمیکنند که هیچ، در سنین بزرگ سالی هم هنوز نفهمیدهاند چه بلایی سرشان آمده و دارند چه میکنند. نمیدانم اگر بهشان بگویم این شخصیت و این لباس مال فیلم فلان است، چه اتفاقی میافتد و اگر بگویم چرا از خودت شخصیت نداری و چرا سعی نمیکنی برای خودت یک شخصیت خودی و داخلی انتخاب کنی کار به کجا میکشد.
ولی فقط میخواستم بگویم بابا به خدا شما خودتان خیلی هم باحالید. اصلا لازم نیست شبیه شخصیتهای کاراکترهای فیلم و سینما شوید تا به حساب آیید. اصلا لازم نیست تبلیغات و فیلمهایی که درست میکنید شبیه تبلیغات و فیلمهای خارجی باشد تا مخاطب را جذب کند
بابا به خدا شما خودتان آدم هستید.


حصار تنهایی

پیوند ما از جنس جنون بود

مشتبا وارد می شود!

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

وضعیت سلبریتی ها در سال 97

مه لقا بانو / قسمت اول

تیر خلاصی

سناریو عجیب

دل نشکنیم

شاید بشود گفت برگشت!

برای شما که دلتنگ تان شدم

من چه گویم

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

من دیوانه

شاه رویایی

آن خانه

هر روز باش

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود
