.jpg)
یادش بخیر بچگی، بچه که بودیم با خودمان میگفتیم «خدایا چرا بزرگ نمیشیم؟» نمیدانستیم که وقتی بزرگ شدیم، آرزوی بچگی را میکنیم. نه؛ نمیدانستیم وگرنه هیچ وقت آرزوی بزرگ شدن را نمیکردیم. نمیدانستیم بزرگ شدن هم هزینههای زیادی دارد و به ناچار باید آنها را بپردازیم.
بزرگ که میشوی انتظارات همه از تو بالا میرود و اگر انتظاراتشان را بر آورده نکنی لقب بیمسئولیت، بیفکر و بیخیال را بر تو مینهند. عاشق میشوی، دل میبندی، خسته میشوی، گاهی هم از خودت دلخور میشوی، دلت میگیرد، گاهی بیخود و بیجهت خوشحال میشوی.
خلاصه بزرگ که شدی باید تحصیلات داشته باشی، مرد (یا زن) شده باشی و خودت را آماده ازدواج کنی که آن هم یک مسئولیت بزرگ دیگر است و باید کار کنی و کار کنی و کار کنی و فرزندان صالح بار بیاوری و از همه مهمتر باید در این مدت مراقب اعمالت باشی و بدانی که این دنیا گذرگاهی برای عبور است و دست آخر هم باید بروی و بازخواست شوی. زندگی شوخی ندارد، حواست نباشد خراب کردی راه دور زدن هم نداری.

حصار تنهایی

پیوند ما از جنس جنون بود

مشتبا وارد می شود!

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

وضعیت سلبریتی ها در سال 97

مه لقا بانو / قسمت اول

تیر خلاصی

سناریو عجیب

دل نشکنیم

برای شما که دلتنگ تان شدم

شاید بشود گفت برگشت!

من چه گویم

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

مرو فاش کن رازِ خانه را

من دیوانه

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

شاه رویایی

آن خانه
