
نوشتن درباره جوان یا جوانی متنوع و کمی سخت است. وقتی بهش فکر میکنم یکهو یاد آب میافتم! وقتی که تازه متولد میشویم مثل یک چشمه خروشان هستیم.کوچک، مورد توجه، همش دنبال این هستیم که مسیری پیداکنیم، راهی کشف کنیم، نمیدانیم هدفمان و انتهای این راه چیست ولی یک چیزی ما رو هل میدهد.
زمان میگذرد و میشویم کودک، درست مثل یک رود کوچک که همه ناهمواریها را از سر راهش برمیدارد. نکند مسیرش عوض شود، نکند کدر شود.
کمکم چشم میگذاری و میبینی شدی جوان- شدی بزرگ و شدی یک رودخانه پر از تلاطم- دیگر کسی نمیتواند جلویت را بگیرد، سنگهای زندگی از تو رودی زیبا میسازد، آنقدر قوی میشویم که خیلیها را میتوانیم نابود کنیم یا خیلیها را با مسیرمان پرورش دهیم. جوانی رودی زیباست با سرعت و تلاطم، دنبال کشف مسیرهای جدید، تلاطم جدید تجربههای جدید.
چه خوب است این رودخانه همیشه زلال بماند و سدی راهش را برای رسیدن به هدفش نبندد. چه خوب است جوان قلبش تیره نشود، فکرش کثیف نشود، رودی که هدفش دریا باشد، همیشه پایدار میماند، پس چه خوب است در هر شرایطی همیشه هدفمان خدا باشد، دستی بگیریم، دلی بدست بیاریم .
حالا که جوانی روی شونههایمان نشسته، حالا که فصل بهار زندگیمان از راه رسیده. تا ورق تقویم عمرمان تموم نشده، دستمان را بالا بگیریم، هر زمان، هر مکان، سمت پادشاه خوبان و بگوییم :
«خدایا نخواه که شکوفههای جوانیم پرپر بشه قبل از اینکه بمیرم تو رو شناخته باشم و بهت نزدیک شده باشم. روزهای جوانیم شیرینه، شیرینتر از سیب سرخ حوا، بوی پیرهن یوسف، حتی بوسههای مادرم. پس من رو در جوانیم صدا کن که فرصتی جز جوانی برای نزدیکی بهت ندارم. میترسم، میترسم قبل از جوانی کردنم شکوفههای عمرم را بتکونی. فرصتی ندارم، اگر همین دو روز جوانی از عطر تو لبریز نشم، خزان عمرم دیگه فرصتی برای نزدیک شدن، بوییدن و دیدن تو بهم نمیده. پس خدایا من رو به حال خودم رها نکن که مقصد من دریای بیکران توست.»


پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

سناریو عجیب

مرو فاش کن رازِ در خانه را

برای شما که دلتنگ تان شدم

دو سال جوانی

یک ماه دیگر از عمر گذشت

مه لقا بانو / قسمت آخر

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

هر روز باش

من دیوانه

شاه رویایی

یک عاشقانه متفاوت

من شاعری دیوانهام

کتاب های ممنوعه که پرفروش شدند

آشفتهی تو با غم و دلتنگی

پدیده ی قرن: نفهمی
