
دیشب از ساعت 9 و نیم که نشستیم پای آن تلویزیون، هزار بار مردیم و زنده شدیم. اشکهایی ریخته شد برای پیروزی دلاور مردانی که واقعا هیچ چیز کم نگذاشتند. مهم نیست که ایتالیا از ما برده است (البته بازی دیشب را وگرنه در کل که ما بردیم) مهم این است که یکی از ابر قدرتهای جهان وقتی به سختی توانست ما را ببرد، آنقدر خوشحال شد.
خواستم بگویم بچهها متشکریم که جواب اشکهای پاکمان را دادید، متشکریم که باز هم سربلندمان کردید، متشکریم که تا آخرین لحظه ماندید، متشکریم که باز هم حماسه آفریدید. مهم نیست اگر به فوتبال بیشتر از شما اهمیت میدهند، مهم این است که ما باز هم با شور و شوق فراوان منتظر نبردهایتان هستیم.
هنر است که در غربت اینگونه بازی کرد، آن هم با دل و جان. خواستم بدانید که ما همچنان با همان شور و شوق در انتطار بازیهای بعدی هستیم. برایمان مهم نیست که ببازید، برایمان مهم است که شما نام ایران را باز هم در جهان زنده کردهاید. بیصبرانه در انتظار افتخارآفرینیتان هستیم. مطمئن باشید در بازی با آلمان تنهایتان نخواهیم گذاشت...
===================
پ.ن: دوستان جیمی عزیز ببخشید اگر خیلی احساساتی بود. من و دختر دایی گرامی که مهمانمان بود، بعد از شکست مقتدرانه ایران از ایتالیا، به پهنای صورت اشک میریختیم. اما مطمئنم که بچههای تیم ملی والیبال ایران، بیشتر از این لایق تقدیر و تشکر هستن، حالا ما را که در ورزشگاه راه نمیدهند ولی میدانم تک تک صندلیهای ورزشگاه پر میشود، از ایرانیهایی که مشتاق یک پیروزی دیگر از هموطنهایشان هستند.


فن بیان پدر و مادرها

بیمارستان

و عمری که می گذرد

مثبت اندیشی / طنز

ماجراهای ویلیام هوک، کارآگاه خصوصی/ قسمت اول

تضاد
