.jpg)
سالهاست نفسمان را به نفس پرسپولیس دادهایم. از خندههای مستانه و اشکهای گرانمایه خود شرمگین نشدیم، بلکه در دلهایمان کاخ باشکوهی برایش بنا کردهایم و تا زمانی که قلب میتپد پرسپولیس در دلمان پویا خواهد بود .
یادش بخیر لحظات پایانی لیگ هفتم را خدا با چه وسواس خاصی نقاشی کرده بود. لحظاتی که به سقف آسمان چسبیدیم و با تمام وجود او را فریاد زدیم، یادش بخیر چه زیارتگاهی شده بود دل هواداران!
دقیقه 94 و خطای یاران زردپوش در پشت محوطه جریمه. میدانستیم که تک گل محسن خلیلی کفایت نمیکند و این آخرین شانس تصاحب جام است. تمام بازی مردانه جنگیدند و از هیچ تلاشی دریغ نکردند. محسن خلیلی پشت توپ و رو به روی دیوار دفاعی میایستد. صدای سوت داور و برخورد توپ با دیوار دفاعی. توپ میآید زیر پای فرزاد آشوبی و ارسال به روی دروازه. سپهر سرطلائی کا را تمام میکند. غوغایی به پا شد. ورزشگاهی که سکوت سراسرش را فراگرفته بود به یکباره منفجر شد! عادل ناباورانه مدام تکرار میکند: دقیقه 96 قهرمان لیگ عوض میشه!
یادش بخیر فردای آن روز جشن مفصلی در مدرسه گرفتیم و با شیرینی و کیک قهرمانی قهرمانمان را جشن گرفتیم. راستش دلم برای قلب شیر افشین قطبی و بازیکنان متعصب و باغیرتمان تنگ شده. دلم برای کاپیتان کریم، پژمان نوری و مازیار قایقرانمان تنگ شده! دلم برای پرتاب تیر محسن خلیلی به سمت تماشاگران و دوندگیهای حسین کعبی و حسین بادامکی و مدیریت حبیب کاشانی تنگ شده! حتی دلم برای 6 امتیاز ناحقی که فیفا کم کرد هم تنگ شده چون بعد از آن تلاش سرخپوشان دوچندان شد .
یاد پرسپولیس بخیر! این جمله افشین قطبی را خیلی دوست داشتم: اگر میبرید برای هواداران ببرید و اگر میبازید برای آنها مردانه بجنگید .
فینال جام حذفی و رویارویی با سپاهان. تا آخرین دقایق به تکرار تاریخ امیدوار بودم اما این بار همه چیز فرق داشت. هوادار همان هوادار بود. پرسپولیس دیگر آن پرسپولیس نبود. ضربات پنالتی. سوت داور و توپهایی که بیهدف زده شد و آخرش شد این! امسال هم ناامیدمان کردند تا همچنان حسرت امتیازهای از دست رفته را بخوریم و تعداد سالهایی را که از جام باشگاههای آسیا بازماندهایم بشماریم.
دلم چقدر برای پرسپولیس تنگ شده ...