
یکی از نجیبترین ساکنان این کره آبی و خاکی(زمین) مردم مهربان و دوست داشتنی کشور عزیزم ایران هستند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند و آبروداری میکنند، کارد به استخوانشان رسیده است اما در گلو فریاد خود را نگه میدارند و نعره نمیکشند.
حال شما این مردم نجیب و دوست داشتنی را مقایسه کنید با مردم کشورهای اروپایی و حتی همین همسایههای عرب خودمان که با کوچکترین فشاری بر گردهی مبارک چنان داد میزنند و هیاهو میکنند که کل انس و جن هم خبردار میشوند.
مردم کشورم شاید پرتغال گران باشد اما بجای آن نارنگی میخورند، اگر نارنگی گران باشد بجای آن خیار میخورند و اگر خیار گران باشد بجای آن «خیال» میخوردند اما به خیابان ها نمیریزند و فریاد نمیکشند.
مردم کشورم ایران شاید گوشت گاو و گوساله و گوسفند و مرغ و ماهی برایشان گران باشد پس بجایش سویا مصرف میکنند و اگر سویا هم گران شد بجای آن بادمجان میخورند و بجای بادمجان «باد خیال» مصرف میکنند اما غرغر نمیکنند.
مردم کشورم شاید برنج ایرانی برایشان گران باشد پس بجای آن برنج هندی میخورند، برنج هندی نبود پاکستانی مصرف میکنند، پاکستانی نشد تایلندی و اروگوئهای و... و اگر باز هم تمام اینها نبود نان خالی میخورند اما اعتراض نمیکنند.
مردم کشورم شاید قیمت شیر برایشان گران باشد اما بجایش دوغ میخورند، دوغ گران شود ماست میخورند و اگر ماست گران شد بجایش «نوشابه» میخورند چون مطمئن هستند نوشابه هیچ وقت گران نمیشود!
مردم کشورم شاید دیگر نتوانند پراید بخرند اما بجای پراید به رسم قدیم از قسمت بار وانت پیکان استفاده میکنند و ضمن استفاده از هوای آزاد موهای خود را نیز «فشن» میکنند!
مطبوعات کشورم در تهیه کاغذ ویژه روزنامه به شدت تحت فشار هستند اما بجای آن از کاغذ تحریر گران قیمت استفاده میکنند(روزنامه خراسان روز چهارشبه 23 اسفند به دلیل نبود کاغد ویژه مطبوعات از کاغذ تحریر استفاده کرد) کاغذ تحریر نبود سیدی میدهند و اگر آن هم گران شد خود با صدای بلند در مکان های عمومی مطالبشان را برای مردم و رهگذران بانگ میزنند
مردم نجیب ایران درود.
کاش قدر این مردم را مسئولین بدانند!

وقتی شکوفه آلو مرد

چوب جادویی

فن بیان پدر و مادرها

مادر

بیمارستان

و عمری که می گذرد

مثبت اندیشی / طنز

تضاد

ماجراهای ویلیام هوک، کارآگاه خصوصی/ قسمت اول
