
گاهي دلواپسيهايم اينقدر به اوج ميرسد كه دل و دماغ هيچ كاري را ندارم
خودم را يك ربات متحرك ميبينم كه فقط زنده هستم ديگر زندگي نميكنم عادتهاي روزمرهام را تكرار ميكنم.
خنده هايم همش الكي ودروغين شدهاند خيلي وقت است از ته دل نخنديدهام
دلم براي دوست داشتن تنگ است خيلي تنگ....