
همانجوری که میخواهی حجابی روی سر دارم
نگاه از جمع میگیرم به روی تو نظر دارم
همانگونه شدم که تو به من گفتی نخواهم شد
ز خود تا آدمی دیگر خیالِ یک سفر دارم
شبیه یک نفر دیگر برای تو شدن سخت است
ولی انگار میدانم، توان این خطر دارم
تو او را دوست میداری، تو را من دوست میدارم
درین گرداب تنهایی برایت دردسر دارم
تو و من، ما نخواهد شد! ولی انگار در آنها
تو و اویی نهفته که برایش من ضرر دارم
شدم اویی که میخواهی !ولی او، من نخواهد شد
تو و او، ما شوید و من ز ما میل سفر دارم
سفرکرده بدان روزی اگر قصد مرا کردی
از آن آتش که در ما بود هنوزم یک شرر دارم


دیکتاتوری به سبک عادل

وقتی شکوفه آلو مرد

چوب جادویی

فن بیان پدر و مادرها

ایرانِ زیبا

مادر

به امید روز وصال...

و عمری که می گذرد

بیمارستان

مثبت اندیشی / طنز
