
بالابلند مه لقای من، بارانیات کجاست؟
سیمای مهربان و نورانیات کجاست؟
دیشب تمام خانه را زیر و رو کردهام
پس جانماز مخملین و آبیات کجاست؟
یارم به من بگو، کمی آرام شود دلم
قلب رئوف و اهوراییات کجاست؟
دیشب به صورت، افتادم به روی خاک
دستان مردانه و آسمانیات کجاست؟
شب تا سحر خواب ندارم بگو به من
آهنگ خوش طنین لالاییات کجاست؟
بین من و تو چرا سنگ حاکم است؟
پس آن همه ادعای عاشقیات کجاست؟
دیشب تمام شهر را گشتم به خاطرت
از تو اثر ندیدم... نشانیات کجاست؟
من گم شدم یا که تو ره گم کردهای؟
حداقل بگو؛ چکمهی خاکیات کجاست؟
سوی نگاهم را ز دست دادهام یوسف
پیراهن معطر و کربلاییات کجاست؟
تکرار کن، سخن بگو تا که بشنوم
لحن خوش و صوت سماواتیات کجاست؟
گویند بیامان؛ رفتهای به سوی حق
این باغ و گلشن حقانیات کجاست؟
شهد شهادتت مبارک است عزیزدل
دریافتم آخرش حضرت عالیات کجاست

پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

سناریو عجیب

تیر خلاصی

مرو فاش کن رازِ در خانه را

برای شما که دلتنگ تان شدم

دو سال جوانی

دل نشکنیم

شاید بشود گفت برگشت!

کارگر را چه به زندگی؟

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

من دیوانه

شاه رویایی

هر روز باش

آشفتهی تو با غم و دلتنگی

یک ماه دیگر از عمر گذشت

کتاب های ممنوعه که پرفروش شدند

مه لقا بانو / قسمت آخر
