
عزم پیادهروی کرده بودم و در راه خیلی اتفاقی یکی از دوستان را دیدم و بالاجبار قسمتی از مسیر را همگام شدیم. مشغول صحبت بودیم که ناگهان سقلمهای زد و گفت: «دیدیش؟» گفتم: «چی رو؟» گفت: «همون خانوم رو دیگه» گفتم: «نه، چطور مگه؟» گفت: «خیلی شیک و باکلاس بود» پرسیدم: «مگه چی کار کرد؟» گفت: «از قیافش معلوم بود دیگه. دماغ و که تابلو بود عمل کرده. گونهام گذاشته بود. به لباشم به نظرم ژل تزریق کرده بود. تازه لباسشم با بچش ست کرده بود. اگه ندیدی که از کفت رفت». همزمان با این حرف رسیدیم به جایی که باید مسیرمان از هم جدا میشد. خداحافظی کردیم. من هم به مسیرم ادامه دادم ولی در تمام مدت این سوال از ذهنم خارج نمیشد که آدم باکلاس دقیقا یعنی چه کسی؟!
|| کلاس درونی، کلاس بیرونی
تا به حال پیش آمده فردی را ببینید و لحظهای بعد ناخودآگاه از زبانتان خارج شود که : «اوه! چه باکلاس!» یا اصلا جایی این حرف را از زبان کس دیگری شنیدهاید؟ حتما میدانید که این واژه هم یکی دیگر از انبوه واژگان خارجکی است که به دلیل استفاده بیش از حد در زبان فارسی برایمان عادی شده است. کلاس یا همان Class دسته، طبقه، رده یا گروه معنا میشود. همه ما انسانها هم بسته به سبک و سیاق زندگی خود جزء یکی از همین دستهها هستیم، چه به لحاظ فکری و چه به لحاظ اجتماعی که البته امری طبیعی است چون مثل هم فکر نمیکنیم، دیدگاههایمان یکی نیست، واکنشهایمان در موقعیتهای مختلف متفاوت است و حتی عادات روزمرهمان هم لزوماً شبیه به هم نیست. منتهی نکته اینجاست که خیلی از آدمها طبقه و کلاس بالای یک فرد را در ظواهر آدمها میدانند؛ در مدل ماشین، در محل سکونت، در مارک پوشیدن یا نپوشیدن، در صورت عمل کرده و حتی در طرز غذا خوردن و حرف زدن. پس تکلیف رفتارهای باطنی و مبتنی بر تفکرمان چه میشود؟ یعنی فردی که با یک ظاهر معمولی از اتوموبیل سادهاش پیاده میشود تا فلان پیرمرد یا پیرزن مسن را از خیابان رد کند باکلاس نیست؟ آن فردی که میبیند تصادف شده و خیلی خودجوش اقدام به کمک میکند چطور؟ میتوانست به جای این کار گوشی چند میلیونیاش را از جیبش در بیاورد، فیلم بگیرد و بعد برود با آب و تاب برای اهل و عیالش تعریف کند که عیال جان! امروز شاهد جان دادن یک نفر بودم! تکلیف آن زوج جوانی که یک جشن عروسی ساده را به یک میهمانی تجملاتی ترجیح دادهاند تا بتوانند به چهارتا آدم نیازمند هم کمک کنند چه میشود؟ اگر با این عینک نگاه کنیم باید بگوییم: عجب آدمهای بیکلاسی! اما در واقع اینها همان کسانی هستند که بیشتر از اینکه به فکر خوردن و پوشیدنشان باشند در صدد این هستند که درک متناسبی از شرایط موجود داشته باشند که در نتیجه آن بتوانند بهترین رفتار را از خود نشان دهند، یک رفتار معقولانه. میدانید؟! نمیخواهم صرفاً رفتار سر زده از آدمها را بزرگ کنم و ظاهر آراسته را بیاهمیت جلوه بدهم؛ مسلماً ترکیب این دو، ایدهآلترین حالت است اما اینکه کدام یک ارجحیت دارد بعید میدانم برایتان ملموس نباشد.
در ادامه بد ندیدم بروم سراغ آدمهای دور و برم و نظر آنها را هم در این مورد جویا شوم.
|| باکلاسی چیزی است که در ظاهر آدم نمود دارد
اولین نفری که به پستم خورد یک خانم شاغل 39 سال بود که در یک نمایندگی بیمه کار میکرد. وقتی از او پرسیدم که آیا شما اصلاً به لفظ و مفهوم باکلاس اعتقاد دارید با یک بله قاطعانه از جانب ایشان مواجه شدم و وقتی خواستم برایم ویژگیهای یک آدم باکلاس را توضیح دهد این پاسخ را شنیدم: از نظر من با کلاسی چیزی است که در ظاهر آدم نمود دارد مثل طرز پوشش یا طرز حرف زدن شخص. در واقع کسی که در وهله اول به چشم من یک آدم آراسته و شیک به نظر برسد. پرسیدم یعنی برای قضاوت در این مورد به رفتار فرد در موقعیتهای مختلف توجهی ندارید؟ گفت: «خب آن دیگر میشود شخصیت طرف. مثل کسی که از پنجره ماشین زباله به بیرون پرت نمیکند.»
|| اصولاً موافق این صفت نیستم
نفر بعدی یک جوان 24 ساله دانشجو به نام جواد بود که در پاسخ به همان سوال مشابه اینگونه پاسخ داد: «باکلاس بودن سطحیترین مفهوم ممکن برای قضاوت در مورد آدمهاست و اصولاً موافق نیستم این صفت به کسی داده شود، چون یک مفهوم ساختگی که آدمها را پشت یک ماسک غیر واقعی مخفی میکند. شاید با شخصیت بودن صفت بهتری باشد و کسی که این ویژگی را دارد اول از همه سعی میکند به حقوق خودش و دیگران احترام بگذارد.»
|| تحصیل کرده هم باشد!
گزینه بعدیام دختر جوانی بود که مدتی از فارغالتحصیلیاش از دانشگاه میگذشت و در حال حاضر سرگرم خانهداری بود. وقتی سوالم را پرسیدم کمی فکر کرد و بعد پشت سر هم برایم گفت: «باکلاس کسیِ که از نظر فرهنگ و ادب درجه یک باشد، درس خوانده باشد و از رفتار معاشرت عالی برخوردار باشد، شعور و فهم بالایی هم داشته باشد که به نظر من تربیت خانوادگی نقش مهمی دارد توی باکلاس بودن» گفتم پس طبق تعریف تو آدمی که درس نخوانده یک آدم بی کلاس؟ گفت: «نه، ولی این یک گزینهای است که خیلی به باکلاس بودن فرد اضافه میکند»!
|| یک تفاوت نه چندان ملموس
نمیدانم شما چقدر با من هم عقیده هستید اما چیزی که به شخصه از این پاسخها و پاسخهای مشابه دیگر دریافتم این بود که حتی افرادی که به چیزی به نام «باکلاس» بودن اعتقادی ندارند و ترجیح میدهند از لفظ «باشخصیت» استفاده کنند، دلیلش نمود آن روی بُعد ظاهری آدمها و نهادینه شدن این مفهوم در ذهن آنهاست. در صورتی که تعریف واژه شخصیت میگوید رفتار و تفکر آدمها که مبتنی بر عاداتشان است. پس یعنی دوتا چیز متفاوت نیستند و شخصیت یک جورهایی میشود زیر مجموعه کلاس و طبقهای که ما جزئی از آن هستیم، منتهی نه طبقه اجتماعی و ظاهری، بلکه طبقه فکری ما.


حصار تنهایی

پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

وضعیت سلبریتی ها در سال 97

تیر خلاصی

سناریو عجیب

برای شما که دلتنگ تان شدم

دل نشکنیم

شاید بشود گفت برگشت!

من چه گویم

دو سال جوانی

مرو فاش کن رازِ خانه را

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

من دیوانه

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

شاه رویایی
