
امتحان ادبیات داشتیم و سوال سیزده از من خواسته بود قرن تولد و زندگی شاعران را بنویسم. میخواستم بنویسم. میخواستم بنویسم که سوال غلط است. میخواستم بنویسم که شاعران هر روز متولد میشوند، که تاریخ تولد هر شاعر دقیقا زمانی است که یک پدر، یک دوست، یک دلدار برایت از شعرهایش بخواند. میخواستم بنویسم که شاعران و نویسندگان، ارواحی هستند که در روز و سال و قرن خاصی به دنیا نمیآیند. که سرگرداناند و میچرخند و میچرخند و یک مرتبه در یکی از نوشتههاشان، همان موقع که چشمانی گرم واژه واژه آن را میبلعند متولد میشوند. که شاعران نمیمیرند. این همه مقبره، این همه بنای یاد بود، این همه روز بزرگداشت. زمانی که فردوسی سالهای آینده با طنین صدای کسی جلویم متولد خواهد شد، چه مفهومی دارند؟
که سهراب سپهری متولد هفت سال پیش است. مولوی متولد مهر ماه سال نود و یک. حافظ اسفندی است. هم سن مولوی. که نادر ابراهیمی متولد آذر یک هزار و سیصد و هشتاد و نه شمسی است و تولستوی یک دهه نودی محسوب میشود. داستایوسکی نود و دویی است و شکسپیر یک سال از او کوچکتر است. از همه مسنتر؟ جیکیرولینگ و هریپاترش. باید متولد هشتاد و شش باشند. میخواستم جلوی نام پرویز خرسند بنویسم هنوز متولد نشده است. و میخواستم همه اینها را توضیح بدهم.
اما ادبیاتی که ما میخوانیم، این ادبیات نیست. آن چیزی نیست که ادبیات وار، شنوندهی این حرفها و چنین ایدههایی باشد. ادبیاتی که ما میخوانیم، یک مشت قالب بدون فکر است. یک مشت نمره است برای امتحان نهاییای که بیست و پنج درصد کنکوری را تشکیل میدهد که بیشک کم یا زیاد تاثیر خودش را در زندگیمان خواهد گذاشت. که ادبیاتی که ما میخوانیم بر نمیتابد که هنوز سعدیاش چند ساعت بیشتر سن نداشته باشد و فعلا فقط بتواند بگوید «از خویشتنم فریاد». خودکار آبی حرکت کرد. سعدی از قرن هفت است. حافظ هشت. سهراب سپهری در پنجاه و خردهای سالگی فوت شده است.
و امان از درد نوشتن چیزهایی که به آن اعتقاد نداشته باشید...

حصار تنهایی

پیوند ما از جنس جنون بود

مشتبا وارد می شود!

وضعیت سلبریتی ها در سال 97

مه لقا بانو / قسمت اول

تیر خلاصی

شاید بشود گفت برگشت!

دل نشکنیم

من چه گویم

دروغ...!

کارگر را چه به زندگی؟

از خوشی ها بخوانیم

آن خانه

سیاستزدگی تا کجا؟

هر روز باش

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

سناریو عجیب

من دیوانه

برای شما که دلتنگ تان شدم
