
نیمی از افرادی که با اورژانس تماس میگیرند «کُخ» دارند!
نویسنده : محمدرضا ناصری نژادخبر: 50 درصد تلفن های اورژانس به قصد مزاحمت زده می شود
**
- اوژانس بفرمایین
+ اقا زودتو برسونین یه پیرمرد داخل مغازش سکته کرده
- آدرس لطفا
+ خیابان . . . .
(5دقیقه بعد – در آدرس مذکور )
- سلام حاج آقا ، خوبین؟ به ما گفتن اینجا یه فرد سالخورده سکته کرده؟
+ چکاره ؟ نه باباجان . کی گفته؟
- همین چند دقیقه پیش با فوریتهای پزشکی 115 تماس گرفتن و گفتن
+ ای بابا، سرکارتان گذاشتن، بعضیایم کُخ دِرن ها!!!
- چی دارن؟! کُخ؟!
+ هیچی، مُگُم ینی بیمارن، مرض دِرَن !
**
در اینکه این کار اشتباه است شکی نیست، در اینکه شاید با تماسهایی به این شکل جان مصدوم واقعی در محلی دیگر به خطر بیافتد هم شکی نیست. اما جمله آخر پیرمرد من را به فکر فرو برد، بیمارن، مرض دارند! پس این هم یک نوع بیماری محسوب میشود، به نظرم باید به همین 50 درصد مزاحم رسیدگی کرد. اولیت رسیدگی اورژانس به همین افرادی باشد که به قول پیرمرد مریضند. اصلا باید رشته دانشگاهی ایجاد بشود به نام کخ شناسی، درمان کخ پیشرفته، تحلیل کخ، کخِ مهندسی(!) و . . .
واقعا چه لذتی میتواند داشته باشد؟ مطمئنا شخصی که از این مسئله لذت میبرد بیمار است! تماس با 125،110، 115 آن هم فقط به قصد مزاحمت کار آدم سالم نیست! حتی زدن زنگ در خانه مردم و فرار (اوه اوه الان کلی مخالف در این موضوع و یادآوری خاطرات کودکی پیدا میشه) آیا واقعا پدر و مادر این افراد گناهی مرتکب شدهاند؟ چون اولین جملهای که بعد از مردم آزاری به زبان میآید این است: «بر پدر و مادرش لعنت» واقعا نمیدانم! البته گاهی این کخهای درونی باعث ظهور و بروز آثاری غیر از تماسهای مزاحمی میشود؛ مثلا...
لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بنویسه!
افرادی هم هستند که از دیوار کلاس و تونل بین راهی و زیر پل گرفته تا مکانهای تاریخی و نوک برج میلاد یادگاری مینویسند! از تاریخ و اسم تا اینکه فلان عشق بهش جواب منفی داده و «اومدم نبودی راستشو بگو کجا رفته بودی» را میشود روی دیوارهای هر مکانی دید! خوب است یکی بیاید روی دیوار خانهتان چیزی بنویسد؟ یا روی بدنت؟ اصلا برو روی بدن خودت بنویس، عکس مارادونا را تتو کن، نمیدانم شعر آی جیگیلی آی جیگلی را بزن که البته شاید بعدش کلی از مردم همیشه در صحنه فحش بخوری ولی خب حداقل روی چیزهایی که برای خودت نیست اثر هنری به جا نگذار !
ورود خانم ها ممنوع!
حالا که حرفی از مردم همیشه در صحنه شد از نظرات و کامنتهای پر بارشان بگویم که زیر صفحات اجتماعی افراد مشهور و غیر مشهور و تازه مشهور شده فراوان دیده میشود. یعنی جوری شخص مورد نظر و بقیه کسانی که کامنت میگذارند را مورد لطف قرار میدهند که به نظرم باید حق ورود خانمها به استادیوم را بهش داد ولی حق ورودشان به صفحات مجازی را ازشان گرفت. الان فکر نکنم کسی باشد که چیزی را نداند. بحث اصلی این نیست بحث اصلی این است که خیلیها دارند کارهای خوبی انجام میدهند ولی با کامنتهایی از افراد بیمار و شاید حسو،د سرخورده میشوند از انجام کاری که میکنند.
جان عزیزت پخش نکن!
بیمارانی هم پیدا میشود که دوست دارند فقط از بقیه، مخصوصا از نوع مشهور، سوتی بگیرند، داخل شبکههای اجتماعی پخش کنند! اینکه کسی کارخلاف یا نامربوطی را انجام بدهد در اشتباه بودنش شکی نیست ولی مثلا آن فردی که دست به انتشار این موارد میزند خودش صاف از آسمان آمده و بالای سرش هاله نور دارد و فرشته هم هست. چرا وقتی خودمان پر از عیب و ایرادیم، عیب و ایرادهای بقیه را جار بزنیم؟ تصور کن عکس خودت به صورتی که دستت را تا ما تحت جمجمهات کردی داخل بینی پخش شود، همین چقدر میتواند برایت عذاب آور باشد، حالا فکر کن فیلم و عکس آنچنانی و آبرو بر !
واقعا چرا باید به خاطر انجام لذتهایی پوچ باعث آزار مردم بشویم، این مطلب پایان نخواهد داشت چون کُخها به پایان نخواهند رسید.


پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

سناریو عجیب

مرو فاش کن رازِ در خانه را

برای شما که دلتنگ تان شدم

دو سال جوانی

یک ماه دیگر از عمر گذشت

مه لقا بانو / قسمت آخر

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

کارگر را چه به زندگی؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

هر روز باش

من دیوانه

شاه رویایی

یک عاشقانه متفاوت

من شاعری دیوانهام

کتاب های ممنوعه که پرفروش شدند

آشفتهی تو با غم و دلتنگی

پدیده ی قرن: نفهمی
