
اگر سفر نكنی...
نویسنده : mahshidاگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن میكنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.
به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،
اگر روزمرگی را تغییر ندهی،
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میكنند،
دوری كنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر هنگامی كه با شغلت یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
كه حداقل یك بار در تمام زندگیت ورای مصلحتاندیشی بروی.
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن

پیوند ما از جنس جنون بود

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

سناریو عجیب

تیر خلاصی

مرو فاش کن رازِ در خانه را

برای شما که دلتنگ تان شدم

دو سال جوانی

دل نشکنیم

شاید بشود گفت برگشت!

کارگر را چه به زندگی؟

به نبیره ای که شاید هرگز زاده نشود

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

من دیوانه

شاه رویایی

هر روز باش

یک ماه دیگر از عمر گذشت

آشفتهی تو با غم و دلتنگی

کتاب های ممنوعه که پرفروش شدند

مه لقا بانو / قسمت آخر
