
آقا جون قراره حج فقرا باشي يا تفريگاه اغنيا
نویسنده : r_roshnavandآقا جون قوربونت برم...
آقا جون قوربونت برم كه 24000 خادم، رداي افتخار خدمت به زائرين تو پوشيدهاند كه فقط مانع تراشي كنند. آقا جون الهي قوربونت برم، شنيدم « زيارت شما حج فقرا است» ولي در بارگاهت همچين چيزي نيست.
زائري داريد كه دستش به جيبش ميرسد و جايگاهش هتل پنج ستاره است و نهار، شام و صبحانه به ذائقه اون لحظه سفارش ميدهند و الحق گواراي وجودش باد.
ولي زائري داري كه دستش به جيبش نميرسه و به جاي چمدان ماركدار، كيسه برنج به دست گرفته و آمده پا بوسي و به جاي هتل پنج ستاره در زير زميني كه از نم پنج ستاره گرفته شبي براي خفتن يافته است و غذايش نان خشكي است كه در چمدان كيسهاي خود توشه راه آورده است.
آقا جان زير زمين كليدي و چفتي ندارد كه چمدانش را در آن بگذارد و مجبور است به دست بگيرد، بياید پا بوسي و نهار را با بوي غذايي كه از مهمانسرايت به بيرون رخنه كرده ميل نمايند.
آقا جان اين سالها به خاطر يك بينماز (گروه تروريستي مجاهدين كه در حرم بمب گذاشتند) و بدتر از آن اين روزها به بهانه امنيت، نميگذارند و در بارگاهت را بستهاند و نميشود با خود لقمه ناني همراه داشت.
آقا جون تكليف دل ما را روشن كن، قراره حج فقرا باشي يا تفريگاه اغنيا
==========
دل نوشتهاي بود به بهانهاي كه اين روزها در امانات حرم بسته شده و فقرا بايد نان خشك كه همراه آوردهاند را پول بدهند كه نگهداري نمايند. و يا بگذارند گوشهاي كه شهرداري ببرد.

حصار تنهایی

پیوند ما از جنس جنون بود

مشتبا وارد می شود!

وقتی به جای خواب غزل میربایدم

وضعیت سلبریتی ها در سال 97

مه لقا بانو / قسمت اول

تیر خلاصی

شاید بشود گفت برگشت!

دل نشکنیم

من چه گویم

سناریو عجیب

دروغ...!

کارگر را چه به زندگی؟

آن خانه

سیاستزدگی تا کجا؟

تفسیر انیمیشن کوتاه loe

هر روز باش

شاه رویایی

من دیوانه
