
یك استكان خیال مصور به جای چای
نویسنده : ایمان فروزان نیایك شعر، یك بهانه بهتر به جای چای
یك استكان خیال مصور به جای چای
(سید حبیب نظاری)
========***========
دچار تو شده کل وجودم اما تو
کمی دچار خود و اندکی دچارم باش
تمام عمر ، تو دار و ندار من بودی
مرا رها کن از این غم ، طناب دارم باش
(سمانه میرزایی)
========***========
رفتم که از دیـوانه بازی دست بردارم
تا اخم کردم مطمئن شد دوستش دارم
(مهدی فرجی)
========***========
از غیر تو بی نیاز کردند مرا
با عشق تو هم تراز کردند مرا
تا فاش شود فقط تو در قلب منی
جراحی قلب باز کردند مرا
(سعید بیابانکی)
========***========
به من نگو وقتی که رفتم صبور باش؛
به کسی که شنا نمیداند
نمیگویند در غرقشدن عجله نکن!
(مژگان عباسلو)
========***========
نرم نرم از چاک پیراهن تنش را بوسه داد
سوختم در آتش غیرت ز نیرنگ نسیم
زلق بی آرام او از آه من آید به رقص
شعله بی تاب می رقصد بآهنگ نسیم
(رهی معیری)
========***========
من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت
نایابترین فصل تماشای من اینست
(حسین منزوی)
========***========
غذا به شکل احمقانه ای ما را سیر می کند
لیوان از دست هایم افتاد و
هزار لحظه شد.
(گروس عبدالملکیان)
========***========
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند، دل كند ياد
بسازم خنجري نيشش ز پولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
(بابا طاهر)
========***========
همه گاوها گوساله به دنیا میآیند
من گوساله گاو به دنیا آمدم
شیرم را دوشیدند
شاخم را شکستند
از دباغخانه که برگشتم عزیز شدم
حالا نشستهام پشت ویترین گالری کفش
سایز 37
درست اندازه پای ملیحه!
(اکبر اکسیر)
========***========
همسرم تا «بیرست» با من آمد
آنجا از ترن پیاده شد
روی سکو ایستاد
و کوچک و کوچک و کوچک شد
شد دانه ای گندم
در یک آبی بیکران
بعد جز رویاها چیزی ندیدم
ترن می رفت
آن چنان که انگار هرگز نمیایستد...
(رسول یونان)
========***========
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
(قیصر امینپور)
========***========
ما خشت هاي پر غرور ارگ بم بوديم
با يك تلنگر روي هم آوارمان كردند
از زير تيغ نارفيقان جان به در برديم
از تو چه پنهان ، دوستان ناكارمان كردند...
(حامد بهاروند)
========***========
ای کاش نکردمی نگاه از دیده
بر دل نزدی عشق تو راه از دیده
تقصیر ز دل بود و گناه از دیده
آه از دل و صد هزار آه از دیده
(سعدی)
========***========
شوریده کرد شیوه آن نازنین مرا
عشقش خلاص داد ز دنیا و دین مرا
(عبید زاکانی)
========***========
Bita_Amini:
همین که تو باشی
و من شعر بگویم
زیباترین حس دنیاست
همین که تو نگاه میکنی
و نگاهت طلوع میکند بر من
نابترین غزل فرداست
========***========
N_Mohamadi:
سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه كرد؟
ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود
